خلق زندگی زیباتر

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است


آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که چرا بعضی ها همواره موقعیت های منفی را به زندگی خود جذب می کنند و جمعی دیگر تنها موقعیت های مثبت را جذب می کنند؟ درک این موضوع را می توانید در مفهوم قانون جذب جست و جو کنید. شما به عنوان یک انسان موجودی زنده، تنفس کننده و جذب کننده هستید. شما توانایی این را دارید که هر آنچه را که بخواهید در زندگی خود جذب کنید. چرا سعی نکنیم که شرایط مثبت را به زندگی خود جذب کنیم؟ وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، می بینیم تعداد کمی از افراد به این قانون پی برده اند و توانسته اند با هماهنگی با این قانون طبیعی عالم هستی کار کنند... قانون جذب. این قانون به وضوح می گوید: شما تنها می توانید آن چه را که با فرکانس شما هماهنگی دارد را به خود جذب کنید. هر چیزی در عالم هستی ارتعاش دارد و دارای فرکانس مشخصی است. ذهن و جسم شما هم از این قاعده مستثنی نیست. از طریق یک میکروسکوپ به بدن خود نگاه کنید. یک تودهی انرژی است که حرکت می کند و ارتعاش دارد. ذهن شما در هر لحظه دارای ارتعاش معینی است. این ارتعاش بر اساس نوع اندیشه و فکر شما تغییر می کند، اندیشه های مثبت دارای ارتعاش بالا و اندیشه های منفی دارای سطح ارتعاشی بسیار پابینی است. " نکته قابل توجه اینجاست که هیچ کس نمی تواند شما را مجبور کند تا به چیزی که نمی خواهید فکر کنید. این جاست که مفهوم آزادی معنا پیدا می کند.
همین جاست که مشخص می شود که چرا بعضی از افراد همواره درگیر مشکلات و موارد منفی هستند. آنها اجازه می دهند آنچه در اطراف آنها اتفاق می افتد ، بر روی چگونه اندیشیدن آنها تاثیر بگذارد. نود درصد جمعیت خواسته و آرزوهایی مثبت دارند؛ اما منفی فکر می کنند. اندیشه های منفی شان، آنها را در ارتعاش منفی قرار می دهد که به موجب قانون جذب چیزهای منفی را به خود جذب می کنند. قانون جذب کاری با خواسته ها و آرزوهای شما ندارد، قانون جذب تنها با فرکانسی که شما به وسیله اندیشه هایتان به جهان هستی ارسال می کنید کار می کند. | اگر آرزو و خواسته شما این است که ثروتمند شوید اما همواره به کمبود و نداشتن پول کافی می اندیشید، این اندیشه منفی شما دارای فرکانس مشخصی است که شرایطی را به زندگی شما جذب می کند که نه تنها شما را ثروتمند نمی کنند بلکه هر آنچه را هم که دارید از شما می گیرد.
انسان دارای قدرتی است که می تواند اندیشه هایش را به واقعیت فیزیکی تبدیل کند. در بین تمام مخلوقات تنها انسان است که می تواند رویاپردازی کند و رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کند.
ناپلئون هیل
ذهن، ماشینی شگفت انگیز تصور کنید بهترین اتومبیلی که تاکنون ساخته شده است را خریداری کرده اید. اتومبیل شما با عملکردی عالی کار می کند و سرعت و شتاب فوق العاده ای دارد. اما شما به ندرت از این اتومبیل استفاده می کنید. تنها گاهی اوقات با آن تا نزدیک ترین سوپر مارکت می روید و برمی گردید. مضحک است، نه؟ اما ما انسان ها چیزی به مراتب ارزشمندتر و قدرتمندتر را در اختیار داریم. اما به دلایلی عجیب اکثر مردم به همان اندازه از این ابزار با ارزش و قدرتمند استفاده می کنند که از آن اتومبیل قدرتمند استفاده می کنند. منظور من از این ابزار قدرتمند مغز شماست که سازمان دهنده، کنترل کننده و مرکز پردازش اطلاعات بدن می باشد. در حالی که مغز فقط دو درصد وزن بدن را تشکیل می دهد و از بیست درصد خونی که در بدن جاری است، استفاده می کند. بدون آن که کار به خصوصی انجام دهیم، مغز از خودش مراقبت می کند. مغز از خون تغذیه می کند و پیچیده ترین ابزار الکتریکی بدن است.
دکتر نورمن وئینت پیل که مسئول پردازش اطلاعات یکی از بزرگترین شرکت های آمریکایی بود، روزی به من گفت تا ده سال دیگر تا حدی در پردازش اطلاعات پیشرفت می کنیم که آنچه امروزه داریم در مقایسه با آن بسیار ابتدایی به نظر خواهد رسید، همچنین اضافه کرد اما آن چه به دست خواهیم آورد. در مقایسه با مغزتان یک اسباب بازی بیش نخواهد بود. شما میتوانید از مغز خود برای اندیشیدن، نظریه پردازی، متحول کردن زندگیتان و برای حل هر مسئله ای استفاده کنید. می توانید با مغزنان به هر جایی که می خواهید بروید و هر آنچه را که می خواهید از طریق قدرت خارق العاده ذهن به دست آورید. . ذهن نیرومندترین چیزی است که خدا خلق کرده است.

حکومتهای آینده، حکومتهای ذهن می باشند. هر آنچه را بتوانید از طریق قدرت تخیل خود تجسم کنید، می توانید به دست آورید. تصور و تخیل کارگاه ذهن هستند که می توانند انرژی ذهن را به معادل فیزیکی آن تبدیل کنند.
پارادایم های شما (الگوهای ذهنی شما)
پارادایم مجموعه ای از عادت های رفتاری و الگوهای ذهنی است که در ضمیرناخودآگاه شما تثبیت شده اند. بیش از 95 درصد از رفتارها و تصمیمات شما در طول زندگی بر اساس این پارادایم ها است. این پارادایم ها بستگی به این دارند که از دوران کودکی ذهن شما به چه نحوی برنامه ریزی شده اند، اما خبر خوب این است که شما می توانید این الگوهای قدیمی را تغییر دهید. پارادایم ها مانند نرم افزارهایی هستند که بر روی سخت افزار مغز و ذهن شما نصب شده اند، شما توانایی این را دارید که این نرم افزارها را پاک کنید و نرم افزارهای جدید را جایگزین آنها کنید. نیروی و قدرت بی انتهایی در درون هر یک از ما به ودیعه گذاشته شده است که با آن همه چیز امکان پذیر است. تنها با تغییر دادن بخش کوچکی از این پارادایم های قدیمی می توانید نتایج خود را به شکل قابل توجه ای تغییر دهید. مجموعه باورها و الگوهای ذهنی شما، پارادایم شما را تشکیل می دهد. پس به عبارتی تغییر باورها مساوی است با تغییر پارادایم. تکنیک های زیادی برای تغییر باورها وجود دارد. اما قدرتمند ترین این تکنیک ها می توان به جملات تاکیدی مثبت و همچنین تجسم خلاق است. که البته قدرت تجسم و تخیل شما از نیروی بسیار بیشتری برخوردار است.| به طور مثال اگر از زمان کودکی این باور در شما شکل گرفته است که فرد باهوشی نیستید و نمی توانید در مواردی مانند تحصیل و شغل و... به موفقیت چشمگیری دست یابید، باید دست به کار شوید و این باور محدود کننده را هرچه زودتر پاک کنید و باور جدید که حاکی از این است که شما فردی باهوش و بسیار خلاق هستید را جایگزین باور قبلی کنید. تا زمانی که این الگوهای قدیمی را تغییر ندهید، نمی توانید در زندگی خود کار مهمی انجام دهید. یک یا دو باور محدود کننده که بخشی از پارادایم های شماست را انتخاب کنید و جای آنها را با باورهایی که می توانند نماینده ی آزادی برای شما باشند، تغییر دهید. این دو باور جدید را در ذهن خود نگه دارید و آن ها را تثبیت کنید، دیری نمی پاید که زندگیتان شروع به تغییری قابل ملاحظه می کند، زیرا حقیقت این است که این پارادایم ها هستند که سطح ارتعاش افکار شما را مشخص می کنند. این پارادایم ها هستند که فرکانسی که به جهان هستی ارسال می کنید را مشخص می کنند.
اگر قرار باشد زندگی مان بقا پیداکند باید نحوه تفکر و باورهای خود را تغییر دهیم.

  • علی خانی

آیا فکر می کنید برای شروع مجدد خیلی دیر شده است... آیا فکر می کنید زمان زیادی را دست داده اید و دیگر امکان این وجود ندارد که رویای خود را محقق کنید می خواهم این را بدانید که اگر هنوز زنده هستید، خیلی بیشتر از نیازتان زمان دارید. هم اکنون که این بخش از کتاب را می نویسم وارد دهه 80 سالگی شده ام، اما اهداف زیادی را برای خود تنظیم کرده ام که باید حتما آنها را به دست آورم. بشر تازه در ابتدای مسیر پیشرفت است، چارلز کترینگ که یک مخترع صاحب نام است ، می گوید: «ما در تمام زمینه ها در نقطه ی شروع پیشرفت هستیم.» نسل آینده به ما نگاه خواهد کرد. برای نسل آینده‌ی نظام حمل و نقل این دوران، مضحک به نظر خواهید رسید. اما مهم ترین ویژگی ما برای نسل آینده، نحوه نگرش ما و سطح آگاهی و طرز برخورد ما با یکدیگر است. شما از این توانمندی برخوردارید که به اوج و عظمت برسید و تمام توانایی های خود را به عرصه ظهور درآورید، می توانید هر آن چه را در ذهن تصور و تجسم می کنید به دست آورید. برای شروع یک مسیر و کار تازه هیچ وقت دیر نیست. سن و سال، جنسیت، نژاد ، میزان مدرک تحصیلی شما، هیچکدام نقشی در موفقیت یا عدم موفقیت شما ندارد، مهم این است که هم اکنون تصمیمی جدی بگیرید و دست به کار شوید. به جای اینکه در ذهن خود با ترس ها و شک و تردیدهای خود مشورت کنید با امید و رویا مشورت کنید. به تردیدها و ناامیدی ها فکر نکنید. به شکستی که خوردید، نیندیشید. به توانمندی های بالقوهی خود فکر کنید.

در مدت 5 سال یا کمتر میتوانید تبدیل به یک متخصص در هر زمینه ای و صنعتی تبدیل شوید. کافی است هدف و زمینه مورد علاقه خود را پیدا کنید و روزانه زمانی مشخص را برای یادگیری در آن زمینه دلخواهتان اختصاص دهید. چیزی نمی گذرد که متوجه می شوید به یکی از متخصصان در زمینه مورد علاقه خودت تبدیل شده اید و بسیار فراتر از آنچه که در ابتدا در ذهن خود داشتید پیش رفته اید. هم اکنون تصمیم بگیرید و ترس ها و تردیدها را کنار بگذارید.


بیست سال دیگر بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا کارهایی که کرده ای هم اکنون از حاشیه ی امنیت خود بیرون بیا و رویاهای بزرگ در سر بپروران.
مارک تواین


بهانه ها را کنار بگذار! ویلیام جیمز حدود یک صد سال قبل زندگی می کرد. اغلب مطالبی که جیمز در آن زمان آموزش می داد، صحت و درستی اش هنوز به قوت خود باقی استویلیام جیمز میگفت؛ اکثر ما تنها از توانایی های فیزیکی و ظاهری خود استفاده می کنیم. اکثر انسان ها از توانایی هایی برخوردار هستند که هرگز از آن استفاده نمی کنند. آنها تنها به وسیله ی نحوه تفکر خودمحدود می شوند.

سالها بعد توماس ادیسون به همه ثابت کرد که هیچ کدام از عوامل بیرونی و محیطی نمی توانند نقش قابل ملاحظه ای در موفقیت یک شخص داشته باشند، او گفت: «اگر همه ی ما بهانه ها را کنار بگذاریم و در حد توانایی های بالقوه ی خود ظاهر می شدیم، خودمان هم حتی شگفت زده می شویم

در زمان توماس ادیسون و وبلیلم جیمز در مقایسه با روزگار امروز اطلاعات بسیار کمیاب و نادر بودند. مردم می توانستند بهانه بیاورند که به دلیل عدم وجود اطلاعات و عدم آگاهی در فقر زندگی می کنند. اما این مربوط به آن روزگار بود و اکنون این بهانه ها هیچ گونه اعتباری ندارند. امروزه کتابهای بسیاری در زمینه موفقیت و رشد شخصی در سراسر جهان چاپ می شود. به وسیله ی محصولات آموزشی شنیداری، اتومبیل شما می تواند تبدیل به کلاس رشد شخصی شود.
دیگر هیچ بهانه ای وجود ندارد که رویاهای خود را به واقعیت تبدیل نکنید. می توانید به رغم انواع مشکلات موجود به سمت هدفهایتان حرکت کنید. اقتصاد را بهانه ی نرسیدن خود به هدف قرار ندهید، زیرا می توانم هزاران زن و مرد را برای شما نام برم که از صفر و حتی زیر صفر شروع کردند و هم اکنون به تمام خواسته های خود دست یافته اند. بهانه ها را کنار بگذارید به زندگی که لیاقت آن را دارید دست یابید.
همیشه رویاهایی در سر بپرورانید که در ابتدا تحقق آن برایتان امکان پذیر نباشد.
اگر هنگامی که به رویای خود فکر می کنید احساساتتان برانگیخته نمی شود، پس شاید بهتر باشد در مورد آن تجدید نظر کنید.

همواره آماده باشید ماتیوس می نویسد: « فرصت های بزرگ همه در اثر آمادگی فرد ایجاد می شوند، اگر کسی خود را در حرفه اش آماده نکند، زمانی که فرصت از راه برسد خودش را مضحکه کرده است..» هر فرد موفقی به شما خواهد گفت که آمادگی کلید موفقیت در همه ی تلاش هاست. باید پیوسته خود را در حرفه خود آماده نگه دارید تا در کاری که می کنید به یک استاد تبدیل شوید. وقتی خود را در تمام جهات آماده کنید، به فرصت های مناسب امکان میدهید تا به سمت شما بیایند. افراد موفق روزانه حداقل سی دقیقه به این فکر می کنند چگونه میتوانند خلاق تر شوند و خدمات بهتری ارائه کنند. بررسی ها نشان میدهند که اکثریت اشخاص وقتی به شغل خود نگاه می کنند، احساس می کنند که دیگر احتیاجی به یادگیری بیشتر و بهبود بخشیدن به کار خود ندارند. این اشخاص باید بدانند که تمام علوم و صنایع در حال گسترش و پیشرفت و تغییر هستند. .
عالی بودن یک اقدام نیست، یک عادت است. . برای این که تخصص پیدا کنید، سعی کنید، سعی کنید و باز هم سعی کنید. کیفیت تصادفی به دست نمی آید، بلکه کیفیت ناشی از تکرار و تلاش مستمر است.

 

  • علی خانی

فروش

۰۷
بهمن

اگر بخواهید وارد حرفه فروش شوید باید بدانید که به جالب ترین و جذاب ترین حرفه در تمام دنیا قدم گذاشتید. فروش می تواند بیشترین درآمد را برای شما به ارمغان بیاورد.
فروش به عنوان یک حرفه می تواند تمام انسان ها را صرف نظر از جنسیت، سن و سال و میزان تحصیلات به خود جذب کند. در این حرفه هیچ تعصبی وجود ندارد. در کار فروش به مدرک تحصیلی احتیاج ندارید. اما باید پیوسته زمانی مشخصی را در طول روز را برای رشد شخصی خود اختصاص دهید و بخشی از هر روز را صرف بالا بردن سطح آگاهی و دانش خود کنید. فروشنده ای که تمایل انجام این کارها را نداشته باشد، دیر یا زود شکست می خورد و از راه موفقیت باز می ماند. رشد شخصی و بالا بردن آگاهی و دانش، شما را آماده می کند تا در کمال آرامش و با کارایی تمام چالش های روزانه را پشت سر گذارید و بدون شک در آخر پاداش کلانی را نصیب خود کنید. فروشندگان حرفه ای متعهد هستند؛ تعهد شرط حرفه ای بودن است، اگر تعهد نباشد شما تبدیل به یک آماتور می شوید و به عنوان یک فروشندهی آماتور روزگارتان پر از ناامیدی می شود.

 

کیفیت زندگی هر شخص رابطه مستقیمی با تعهد او نسبت به حرفه اش دارد.
وینس لومباردی


مرد با تجربه ای در زمینه فروش می گوید: «در هر شرکتی به سه نوع فروشنده برمی خورم؛ فروشندگان قایق های پارویی، فروشندگان قایق بادبانی و فروشندگان قایق موتوری.» فروشندگان قایق های پارویی برای پیشرفت و حرکت به فشار زیادی احتیاج دارند. اغلب آنها دیر کارشان را شروع می کنند و زود هم دست از کار می کشند. آن ها بارها و بارها دست از کار می کشند و هرگز به نظر نمی رسد که خیلی پیشرفتی داشته باشند. فروشندگان قایق های بادبانی تنها وقتی باد مساعدی بوزد، در راستای هدفشان حرکت می کنند. آنها موفقیت خود را به دست شرایط و عوامل بیرونی می سپارند. وقتی باد در جهت موافق آنها می وزد بسیار با انگیزه و با انرژی هستند. اما زمانی که شرایط مساعد نباشد به راحتی خود را می بازند و دست از تلاش می کشند ؛ اغلب فروشندگان قایق های بادبانی با نوسان شدید درآمد آخر ماهشان روبرو هستند و متأسفانه اغلب با صخره ها برخورد می کنند. فروشندگان قایق های موتوری رویکردی کاملا متفاوت دارند، آن ها هیچ کاری به شرایط بیرونی ندارند. آنها به سمت هدفشان با آخرین سرعت حرکت می کنند و برایشان آرامش دریا یا طوفانی بودن آن تفاوت ندارد. معمولا آنها بر تقدیر و سرنوشت خود حکومت می کنند. هر گاه از سرعت شان کاسته می شود و یا در حرکت به جلو متوقف می شوند، می دانند که اشکال از خود آنها است. می دانند که برای موتور درونشان مشکلی پیش آمده است، بنابراین شروع به تعمیر موتورشان می کنند. آنها میدانند که هر چه وجود دارد به خود آنها بستگی دارد. پس مسئله ی درونی را برطرف می کنند و به سمت جلو به حرکت در می آیند. آیا شما هم در کار فروش هستید؟ موتورتان را استارت بزنید و به حرکت در آبید.
فروش با نحوه تفکر فروشنده رابطه دارد، نه با نگرش خریدار.

منبع : ; کتاب پاپ پراکتور

 

  • علی خانی