خلق زندگی زیباتر

ما با کسب مهارت و یادگیری آموزش تند خوانی قدرت ذهن و مغز، چشم و سایر اجزای وجودمان و شیوه‌ها و روش‌های مطالعه و خواندمان را تغییر می‌دهیم و تمامی مهارت‌های مرتبط با این موضوع را به بهترین نحو افزایش می‌دهیم. بسیاری از افراد سرعت مطالعه پایینی دارند و خیلی از مباحث را به درستی درک نمی‌کنند یا اگر متوجه آن شوند پس از مدتی خیلی زود مطالب را فراموش می‌کنند.

علتی که بسیار از انسان‌ها در مطالعه دچار مسائل و چالش‌های اساسی هستند و عملکردی مثبت و مؤثر ندارند روشی است که در سیستم‌های آموزشی برای یادگیری و خواندن آموخته‌اند. اصولاً این سیستم‌ها از روش‌های سنتی استفاده می‌کنند که کمتر توجهی به عملکردهای درست ذهن و مغز و اجزای وجودی انسان دارد و هیچ آموزش تند خوانی در این سیستم‌ها وجود ندارد.

بسیاری از این روش‌ها باعث اتلاف انرژی و زمان ما می‌شوند و به مرور انگیزه و علاقه ما را نسبت به مطالعه کاهش می‌دهند که برای بهبود این شرایط باید تمامی روش‌های مطالعه خود را به صورت اساسی دچار تغییر و تحول کنیم. آموزش تند خوانی در این زمینه به ما کمک می‌کند تا شیوه‌های درست و مؤثر مطالعه و خواندن را یاد بگیریم و در مدت‌زمان کوتاه‌تر با صرف انرژی کمتر بهره‌برداری بیشتری از مطالب داشته باشیم.

آموزش رایگان تند خوانی

هدف از آموزش تند خوانی چیست و چه مزیت‌هایی دارد؟
در واقع هدف ما از یادگیری و آموزش تند خوانی این است که سرعت مطالعه و درک مطلب خودمان را افزایش دهیم. با ابزارهایی که در آموزش تند خوانی ارائه می‌شود ما قادریم در یک مدت‌زمان مشخص مثلاً یک دقیقه کلمات بیشتری را مطالعه کنیم و از این طریق سرعت خود را افزایش دهیم و بتوانیم تمامی موضوعات مطالعه شده را به خوبی درک کنیم و متوجه معنا و مفاهیم آن‌ها شویم.

در نظر بگیرید امروز شما با سرعت 150 کلمه در دقیقه مطالعه می‌کنید و 40 درصد از مطالب را درک می‌کنید. با آموزش تند خوانی و انجام تمرینات مربوطه می‌توانید سرعت خود را حداقل به 600 کلمه در دقیقه افزایش دهید و 70 درصد مطالب را درک کنید و به ذهنتان بسپارید.

جدا از سرعت مطالعه و درک مطلبی فوق‌العاده در دوره آموزش تند خوانی با تمرین‌هایی که در حوزه تقویت حافظه و تمرکز حواس و … انجام می‌دهیم قادریم مطالب را برای مدت زمان بیشتری به ذهن خود بسپاریم و هنگامی که به اطلاعات ذخیره شده نیاز داریم آن‌ها را به سرعت بازیابی کنیم  و مورد استفاده قرار دهیم.

در نتیجه با یادگیری و آموزش تند خوانی سرعت مطالعه و درک مطلب ما افزایش پیدا می‌کند و قادریم مطالبی که با سرعت و دقت مطالعه نموده‌ایم و آن‌ها را به خوبی درک کرده ایم به حافظه بلند مدت خود بسپاریم و در زمان نیاز از آن‌ها بهترین استفاده را داشته باشیم. در کنار تمامی این مزیت‌ها می‌توانیم زمان و انرژی خود را بهینه ‌کنیم و از فرصت‌های بیشتری در زمینه‌های مختلف بهره‌مند شویم.

در دوره آموزش تند خوانی تمامی مطالب و تکنیک‌های مؤثر تندخوانی را به صورت جامع و کامل یاد خواهیدگرفت و به لطف خداوند بعد از اتمام دوره تندخوانی و انجام تمرینات سرعت مطالعه و درک مطلب خودتان را افزایش خواهید داد و می‌توانید از حافظه بسیار قوی‌تر و قدرت تمرکز بالاتری بهره‌مند شوید و تمامی مهارت‌های مرتبط با خواندن و مطالعه را بسیار راحت و کاربردی یاد بگیرید و حتی در بسیاری از زمینه‌های دیگر زندگی نیز از آن‌ها استفاده کنید.

نگاهی مختصر به تاریخچه تندخوانی
هر علم و دانشی بنیان گذاشته شده است مسیرهای متفاوتی را طی کرده است و افراد زیادی در آن نقش داشته‌اند. یکی از مباحثی که در آموزش تند خوانی و جلسات آینده نیز به آن خواهیم پرداخت تاریخچه تندخوانی و مسیری است که این مهارت طی کرده است.

در سال 1859 یک فیلسوف و فیزیولوژیست آلمانی به اسم آلفرد ویلهِلم ولکمن (Alfred Wilhelm Volkmann) برای اولین بار دستگاهی به نام تاکیستوسکوپ (Tachistoscope) را معرفی نمود. این دستگاه برای فلش تصاویر با سرعت‌های مختلف روی یک صفحه طراحی‌شده بود و یک تصویر را برای مدت‌زمان مشخصی برای افراد به نمایش می‌گذاشت و سپس خیلی سریع آن را حذف می‌کرد.

آلفرد ویلهلم ولکمن

در طول جنگ جهانی دوم روانشناس آمریکایی به نام ساموئل رنشاؤ (Samuel Renshaw) از دستگاه تاکیستوسکوپ در تمرینات خلبانی نیروی هوایی ارتش ایالت متحده آمریکا استفاده نمود. خلبان‌ها در آن زمان دچار این مسئله بودند که نمی‌توانستند در مسافت‌های دور و فواصل طولانی هواپیماهای خودی را از دشمن شناسایی کنند و در اکثر اوقات دچار اشتباه می‌شدند.

آن‌ها در یک آزمایش با استفاده از دستگاه تاکیستوسکوپ به خلبانان آموزش دادند تا از داخل کابین هواپیما دشمن را شناسایی کنند. برای انجام این کار در ابتدا از هواپیماهای خودی و دشمن در ابعاد بسیار کوچک عکس‌برداری کردند و سپس تصاویر مختلف را در یک‌پنجم ثانیه برای خلبان به نمایش می‌گذاشتند و سپس آن تصاویر را بزرگ‌تر می‌کردند تا نقاط مبهم و کور برای آن‌ها واضح و شفاف‌تر شود و سپس کوچک‌تر می‌کردند. در طی آزمایش متوجه شدند که افراد با آموزش می‌توانند تصاویر هواپیماهای مختلفی که بر روی صفحه‌نمایش چشمک می‌زند را فقط در یک‌پنجم ثانیه شناسایی کنند.

تاکیستوسکوپ

با نتایج کسب‌شده از این روش نیروی هوایی ایالت متحده آمریکا به فکر افتاد تا از این روش برای خواندن کلمات نیز استفاده کنند. به همین دلیل ابتدا تصویر یک کلمه با ابعاد بزرگ را در یک‌پنجم ثانیه برای افراد به نمایش می‌گذاشتند و سپس آن را کوچک‌تر می‌کردند. کوچک‌تر شدن کلمه باعث شد تا هم‌زمان آن‌ها 4 کلمه را در یک‌پنجم ثانیه به نمایش بگذارند و افراد هم موفق شدند هر 4 کلمه را درک کنند.

با کشف این روش تصمیم گرفتند در خواندن و سرعت مطالعه نیز از این دستگاه استفاده کنند و فرض بر این بود که خوانندگان می‌توانند با استفاده از دستگاه سرعت مؤثر خود را از 200 تا 400 کلمه در دقیقه افزایش دهند. ولی این کار بسیار زمان‌بر بود و حجم دستگاه مانع از استفاده آن در مکان‌های مختلف می‌شد و افراد نمی‌توانستند در همه‌جا به آن دسترسی داشته باشند و هر زمان که بخواهند تمرینات را انجام دهند و این باعث شد تا افراد در مکاتب و زمینه‌های مختلف به دنبال روش‌های راحت‌تر و جدیدتری باشند.

تا قبل از آزمایش ارتش هوایی آمریکا افراد بر این باور بودند که برای درک یک جمله یا یک سطر باید هر کلمه را به‌صورت جداگانه بخوانند و معنی آن را درک کنند. با کشف این دستاورد این باور عمومی شکست و افراد متوجه شدند که می‌توانند چند کلمه را باهم بخوانند و درک کنند. همین امر باعث شد تا دانشکده هاروارد نیز به تحقیق و بررسی در رابطه با این روش بپردازد و دوره‌ها و روش‌های مختلفی را در زمینه آموزش تند خوانی طراحی کند تا سرعت مطالعه و درک مطلب را افزایش دهد.

در همین راستا چشم‌پزشک فرانسوی به نام لوئیس اِمیل جَوال (Louis Emile Javal)  نیز بعد از آزمایشات تاکیستوسکوپ تحقیقات خود را بر روی خواندن کلمات و حرکات چشم شروع کرد و به نتایج خوبی در این رابطه دست پیدا کرد. امروزه نیز بسیاری از تمرین‌هایی که در آموزش تند خوانی به‌کار می‌رود بر پایه تمرین‌های چشم‌پزشکی است.

بعدازاین دستاورد بسیار فوق‌العاده توسط ارتش آمریکا، دوره‌های تندخوانی و واحدهای آموزشی بسیاری بر پایه تمرین‌های دستگاه تاکیستوسکوپ طراحی و اجرا شدند و طیف بیشتری از افراد علاقه‌مند توانستند از این مهارت استفاده کنند. در آن زمان هنوز اسم تندخوانی برای این روش انتخاب‌نشده بود و بیشتر آن را تحت عنوان “آموزش نمایشی” می‌شناختند.

هرچند این روش‌ها باعث شکل‌گیری مسیر جدیدی در خواندن و مطالعه شدند ولی به دلیل عدم کارایی سریع و مؤثر افراد به فکر ابداع روش‌های جدید و مؤثرتری افتادند تا مهارت‌های مطالعاتی خود را گسترش دهند. یکی از افراد پیشرو و تأثیرگذار در این مسیر خانم اولن وود بنیان‌گذار تندخوانی بود.

نام‌گذاری تندخوانی
در اواخر دهه 1950 یک محقق و معلم آمریکایی به نام اوِلِن وود (Evelyn Wood)  به تحقیق و بررسی در رابطه با سرعت و درک مطلب افراد هنگام مطالعه پرداخت. خانم وود به دنبال این سؤال بود که چرا تعدادی از افراد بیشتر مطالعه می‌کنند و سرعت آن‌ها نسبت به دیگران بالاتر است. او همیشه تلاش می‌کرد و تمرین‌های زیادی انجام می‌داد تا بتواند سرعت مطالعه خود را افزایش دهد.

اولن وود

در سال 1958 پس از تلاش‌های زیاد در این زمینه متوجه شد هنگامی‌که انگشت دست خود را زیر خطوط متن‌ها قرار می‌دهد چشم‌های او تمرکز و سرعت بیشتری بر روی خطوط هنگام مطالعه پیدا می‌کنند. او نیز متوجه این نکته شد که کتاب‌ها و متون مختلف را می‌توان علاوه بر مطالعه به‌صورت افقی، به‌صورت عمودی نیز مطالعه کرد و متوجه مطالب و محتوای آن‌ها شد.

پس‌ازآن که او از روش عمودی و دست برای افزایش سرعت مطالعه خود استفاده کرد نتایج تحقیقات و تمرینات خود را برای اولین بار در دانشگاه اوتا به‌صورت آموزشی در اختیار دیگران قرارداد تا بتوانند سرعت مطالعه و درک مطلب خود را افزایش دهند و به‌سرعت حداکثر 400 کلمه در دقیقه برسند و مدتی بعد با راه‌اندازی مجموعه‌ای در بسیاری از شهرها و مکان‌های آموزشی آمریکا مهارت‌های جدید مطالعاتی خود و آموزش تند خوانی را در اختیار افراد بسیاری قرار دارد.

او ابتدا کشف جدید خود در زمینه خط بری باراهنما و دست در مطالعه را روش چوب (Wood Method) نام‌گذاری کرد و سپس نام آن را به خواندن پویا (reading Dynamics) تغییر داد که امروزه آن را در جهان به‌عنوان مهارت‌های تندخوانی (Speed reading) می‌شناسند.

هرچند نمی‌شود تاریخچه بسیار دقیقی برای تندخوانی در نظر گرفت و شواهدی وجود دارد که افرادی در قرون گذشته دارای این مهارت بوده‌اند ولی اولین فردی که نام این مهارت و حرفه را به نام خودش به ثبت رساند و مفهوم تندخوانی را بنیان گذاشت خانم اولن وود بود.

ایشان تا اواخر دهه 1990 در بسیار از دانشگاه و مدارس در سراسر آمریکا آموزش تند خوانی خود را به علاقه‌مندان این زمینه یاد دادند و در سال 1995 در سن 85 سالگی چشم از جهان گشودند و روش‌های ایشان همچنان در بسیاری از کشورها و مدارس جهان به‌عنوان یک واحد درسی تدریس می‌شود و از آن زمان افراد بسیار زیادی در رشد و پیشرفت آن و ابداعات روش‌های بسیار جدیدی نقش داشته‌اند و مطمئناً هرروزه این مهارت کاربردی پله‌های رشد و ترقی خود را توسط محققان و علاقه‌مندان به این زمینه طی خواهد کرد.

چه باورهایی در رابطه با آموزش تند خوانی داریم؟
یکی از موضوعات مهم در ابتدای هر مسیری و شروع آموزش تند خوانی خلق چشم‌اندازهای درست است. چشم‌انداز به معنی داشتن یک نگاه بلند‌مدت و نگرشی مثبت و متعالی است. در واقع نگرش‌های ما در هر زمینه‌ای چشم انداز ما را در آن زمینه تعیین می‌کنند.

اگر بخواهیم نگاهی دقیق‌تر به نگرش داشته باشیم می‌توانیم بگوییم نگرش‌ ما از مجموع باورها و ارزش‌های ما در رابطه با یک موضوع خاص شکل می‌گیرد. ما هم می‌خواهیم در ابتدای مسیر و دوره آموزش تند خوانی نگرش‌های خود را نسبت به مطالعه و تندخوانی بشناسیم.

برای پیدا کردن و شناسایی باورها و نگرش‌هایی که در رابطه با تندخوانی و مطالعه دارید تستی آماده کرده‌ام. در این تست شما هر کدام از جملات را ابتدا می‌خوانید و بستگی به اعتقادی که به آن‌ها دارید درصدی به آن‌ها اختصاص می‌دهید. تمام جملات را با دقت و تمرکز بخوانید و از بین صفر تا صد به هر کدام درصد مربوطه را بدهید. در انتها درصد درست تمامی جملات گفته می‌شود و شما می‌توانید با مقایسه جواب خود با درصد جواب صحیح شدت باورهای خود را تشخیص دهید.

باورهای تند خوانی و مطالعه

تست شناسایی باورهایی که در رابطه با آموزش تند خوانی داریم!

1- مطالعه و کتاب خواندن کار بسیار خسته‌کننده‌ای است و حوصله‌ام را سر می‌برد.

2- نمی‌شود در یک دقیقه 500 یا 1000 کلمه را به نحوه درستی خواند و مطالعه کرد.

3- برای این‌که مطالب را بهتر متوجه شوم و درک کنم حتماً باید با دقت و آرامی مطالعه کنم.

4- هر وقت مطالعه کردن را شروع می‌کنم بعد از مدتی احساس خواب‌آلودگی به سراغم می‌آید.

5- زمانی که یک متن را به‌صورت کلمه به کلمه می‌خوانم بهتر آن را درک می‌کنم و یاد می‌گیرم.

6- به نظر من جا انداختن سطر یا جمله‌ و کلمه‌ای هنگام مطالعه عادت نادرستی است و باید آن را ترک کنم.

7- به نظر من همه ما در حالت عادی با یک سرعت مشخص و باکم و بیشی تفاوت یکسان مطالعه می‌کنیم.

8- فکر می‌کنم تندخوانی ربطی به عملکرد چشم‌ها نداشته باشد و بستگی به قدرت درون ‌خوانی ما در مطالعه دارد.

9- برایم دشوار است 100 درصد مطالب و نکاتی که مطالعه کرده‌ام را به‌صورت درست و کاملی در ذهن خود نگه‌دارم.

10- برایم دشوار است 100 درصد مطالب و نکاتی که مطالعه کرده‌ام را به‌درستی درک کنم و منظور متن‌ها را متوجه شوم.

11- کتاب‌های زیادی خوانده‌ام که هرگز آن‌ها را به پایان نرسانده‌ام یا برایم خیلی دشوار است یک کتاب را تا آخر تمام کنم.

12- هر وقت شروع به مطالعه می‌کنم بعد از مدتی متوجه می‌شوم در افکار مختلفی غرق هستم و از موضوع مطالعه خیلی دور شده‌ام.

13- به نظر من انگیزه و اشتیاق هنگام مطالعه تأثیر چندانی بر حرکات هوشمندانه چشم و ارتباط آن‌ها با عملکرد ذهن و مغز و نحوه مطالعه ندارد.

14- فکر می‌کنم افرادی که تندخوان هستند و سرعت مطالعه‌ای بالا و حافظه‌ای قوی دارند، انسان‌های بسیار منحصربه‌فرد و بااستعدادی می‌باشند.

15- به‌محض برخورد کردن با نکات و مفاهیم کلیدی و مهم یک متن باید از آن‌ها نکته برداری کنم تا در ذهنم بمانند و آن‌ها را فراموش نکنم.

16- فکر می‌کنم بلند خواندن کلمات و جملات به من کمک می‌کند تا سرعت بیشتری در مطالعه داشته باشم و مطالب را بهتر درک کنم و متوجه شوم.

17- هر وقت کتاب یا موضوعی را مطالعه می‌کنم نمی‌توانم به‌خوبی و با شفافیت مطالبش را برای دیگران توضیح دهم و یا مطلبی را به آن‌ها یاد دهم.

18- در بسیاری از آزمون‌ها و امتحاناتی که دارم یا درگذشته داشتم دچار استرس می‌شوم و ممکن است خیلی از مطالب را فراموش کنم و به یاد نیاورم.

19- فکر می‌کنم هنگام مطالعه زمانی که با دستم زیرخط‌ها را دنبال می‌کنم یا با انگشتم سطرها را دنبال می‌کنم سرعت مطالعه‌ام کاهش پیدا می‌کند.

20- فکر می‌کنم درون‌ خوانی و زمزمه کلمات و جملات به من کمک می‌کند تا سرعت بیشتری در مطالعه داشته باشم و مطالب را بهتر درک کنم و متوجه شوم.

21- زمانی که شعر یا یک متن ادبی را مطالعه می‌کنم حتماً باید به آهستگی و باحوصله مطالعه کنم تا فضای احساسی و معنوی آن‌ها را درک کنم و متوجه وزن اشعار شوم.

22- برای اینکه کتاب‌ها و جزواتم تمیز و مشخص باشند هیچ‌وقت در حاشیه و هیچ کجای صفحات آن‌ها چیزی نمی‌نویسم و حتی زیر موضوعات و کلمات مهم خطی نمی‌کشم.

23- هر وقت مطالعه می‌کنم تنها زمانی متوجه منظور و مفهوم متن‌های مختلف می‌شوم که با دقت تمام و بدون حواس‌پرتی با چشمانم روی کلمه به کلمه هر سطر متمرکز شوم.

24- من معتقدم تندخوانی، کیفیت درک و فهم مطالب خوانده‌شده را تا حد زیادی پایین می‌آورد و مانع از فهم درست موضوعات می‌شود این‌یکی از مضرات تندخوانی است.

25- پیدا کردن ریشه و معنی لغات جدید متن در هنگام مطالعه کاری بی‌فایده است و زمانم را هدر می‌دهد و سرعت مطالعه‌ام را نیز پایین می‌آورد؛ باید به‌صورت کلی ازاین‌گونه لغات گذشت.

26- هنگام مطالعه وقتی با کلمه و عبارت جدیدی روبرو می‌شوم بلافاصله باید آن را در اینترنت یا لغت‌نامه جستجو کنم و تا وقتی متوجه معنی دقیق آن نشوم هرگز قادر به ادامه مطالعه نخواهم بود.

27- اگر هنگام مطالعه نکته یا جمله‌ای را جا بیندازم یا متوجه منظورش نشوم به عقب برمی‌گردم و تا زمانی که احساس نکنم آن را فهمیده‌ام به سراغ جملات بعدی نمی‌روم و به آن‌ها نگاه نمی‌کنم.

28- تمامی نکته برداری‌ها و جزوه‌هایی که بعد از مطالعه می‌نویسم و جمع‌آوری می‌کنم حتماً باید مرتب و منظم و بدون خط‌خوردگی باشند و جمله‌بندی‌ها باید کامل و بدون کم‌وکاست یادداشت شوند.

29- وقتی در فهمیدن و درک مطلب موضوعات خوانده‌شده دچار مسئله می‌شوم، حتماً باید ابتدا متوجه نکته‌ای بشوم که درک نکرده‌ام و بعد به مطالعه ادامه بدهم. تا زمانی هم که مطمئن نشده‌ام متوجه مفهوم عبارت شده‌ام ذهنم درگیر مطالب جدید پیش رو نمی‌شود.

30- وقتی کتاب موردعلاقه‌ام یا کتابی مهم را مطالعه می‌کنم هرگز نمی‌توانم صفحه‌ای را جلوتر از صفحات قبلی بخوانم و حتماً همیشه باید به ترتیب و با دقت همه صفحات را از ابتدا بخوانم و هیچ‌وقت پایان کتاب را قبل از فصل‌های ابتدایی یا اواسط آن مطالعه نمی‌کنم.

درصد صحیح جملات

درصد صحیح تمام جملات صفر می‌باشد. اصلاً اهمیتی ندارد هر کدام از باورهای شما در چه سطحی قرار دارد، چیزی که مهم می‌باشد این است که به لطف و یاری خداوند تمام باورها و نگرش‌های محدود کننده‌ای که در رابطه با مهارت‌های مطالعه و تندخوانی دارید با تمرین‌ها و مباحثی که در دوره آموزش تند خوانی یاد می‌گیرید حل می‌شوند و اگر تمرین کنید به راحتی تغییر خواهند کرد. در جلسه تست ارزیابی و شناسایی باورهای مطالعه و تندخوانی به این موضوع پرداخته شده است می‌توانید این جلسه را نیز دنبال کنید.

چگونه از افراد موفق در زمینه تندخوانی مدل‌برداری کنیم؟
 یکی از مباحث مهم تغییر و تحول در وجود انسانی الگوبرداری یا مدل گرفتن از دیگران در زمینه‌های مختلف است. ما از این موضوع می‌توانیم به بهترین نحو در مطالعه و آموزش تند خوانی خودمان استفاده کنیم. الگو گرفتن به معنای این است که ما ببینیم افراد موفق در هر زمینه‌ای چه نوع افکار، احساسات و عملکردی داشتند که به موفقیت رسیدند ماهم مانند آن‌ها عمل کنیم. در مقاله مدل سازی در NLP به صورت کامل‌تری به این موضوع پرداختیم که می‌توانید آن را مطالعه کنید.

سیستم عصبی در تند خوانی

بر اساس یکی از اصول ان ال پی هر فردی به موفقیتی رسیده است ما هم می‌توانیم چرا که سیستم عصبی تمام انسان‌ها شبیه به هم می‌باشد و تمام افکار، احساسات، رفتارها و هر چیزی که محصول ذهن و مغز و وجود انسانی می‌باشد توسط سیستم عصبی ما تولید می‌شود. برای شناخت بیشتر ان ال پی و عملکردهای سیستم عصبی مقاله NLP چیست را حتماً مطالعه کنید.

از آنجایی که سیستم عصبی تمامی انسان‌ها مشترک است اگر فردی به دستاوردی رسیده است ما هم می‌توانیم به آن دست پیدا کنیم فقط کافی است نگرشی مانند آن فرد داشته باشیم. یعنی مانند آن‌ها فکر و حس کنیم و عملکردی مشابه آن‌ها انجام دهیم.

برای اینکه بتوانیم در زمینه آموزش تند خوانی از دیگران الگو بگیریم می‌توانیم افرادموفق در این زمینه را پیدا کنیم و با مطالعه در موردشان یا مصاحبه کردن کمک کنیم مغز و ذهنمان باورپذیری بیشتری نسبت به موفقیت و توانمندی در این مهارت پیدا کنند. به عنوان مثال اگر باور ندارم می‌توانم 1000 کلمه در دقیقه مطالعه کنم می‌توانم شخصی را پیدا کنم که به این سرعت مطالعه دست پیدا کرده است.

یکی از اشخاصی که برای خود من هم بسیار جالب بود خانم آنا جونز (Anne jones) هست. ایشان 6 بار قهرمان مسابقات جهانی تندخوانی شدند و موفق شدند کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ که حدود 600 تا 700 صفحه است را در 47 دقیقه مطالعه کند که سرعتی برابر با 4251 کلمه در دقیقه است.

آنا جونز در تندخوانی

البته در یکی از تجربیاتی که با ایشان مصاحبه شده بود گفته بودند سرعتی معادل 800 تا 1200 کلمه در دقیقه دارند و به دلیل آشناییت با جلدهای قبلی سرعت بیشتری در جلد هفتم که آخرین جلد از مجموعه کتا‌ب‌های هری پاتر بود داشتند. تحقیق و مطالعه در مورد این افراد و دیدن عملکرد آن‌ها خود به خود باعث ایجاد نوعی انگیزه و امید در افراد می‌شود و یک مدل واقعی را برای آن‌ها به تصویر می‌کشد.

در واقع تمامی رفتارها و نتایجی که ما در زندگی تجربه می‌کنیم از ارتباطات و عملکردهای سیستم عصبی تولید می‌شوند و عادت‌هایی که در مطالعه و تندخوانی هم داریم نوعی شرطی‌شدگی در این سیستم به شمار می‌روند. با تمرین‌ها و مباحثی که در دوره آموزش تند خوانی یاد می‌گیریم قادریم شرطی‌شدگی سیستم عصبی خودمان نسبت به روش‌های نامؤثر مطالعه را تغییر دهیم و از مدل‌ها و روش‌های افراد موفق در این زمینه بهترین استفاده را داشته باشیم.

تمام مفاهیمی که در رابطه با الگوبرداری از افراد موفق می‌باشد و کسانی که در زمینه آموزش تند خوانی و یادگیری مهارت‌های مطالعه به دستاوردهای بسیار خوبی رسیدند در ادامه دوره و جلسه مدل‌برداری از افراد موفق در زمینه  آموزش تند خوانی به صورت جامع و کاملی بیان شده است. در جدول زیر می‌توانید با تعدادی از رکوردداران فعلی تندخوانی در جهان آشنا شوید و انگیزه بگیرید تا این مهارت کاربردی را یاد بگیرید. این لیست از کتاب آموزش تند خوانی آقای تونی بوزان گرفته شده است.

رکوردداران تند خوانی در جهان

نقش مهم خودشناسی و مهارت در آموزش تند خوانی
بعد از تمایل برای شروع تغییرات و کسب مهارت‌های جدید و آموزش تند خوانی مهم‌ترین عامل، آگاهی و شناختی مؤثر است که باید در آن زمینه کسب کنیم. اساسی‌ترین نوع شناخت و آگاهی خودشناسی است. خودشناسی به این معناست که ما از توانمندی‌ها و منابعی که در وجودمان قرار داده‌شده تا جایی که می‌توانیم آگاه شویم و آن‌ها را در راستای بهره‌مندی بیشتر از نعمت‌ها و فرصت‌های جهان به خدمت بگیریم.

ما با خودشناسی می‌توانیم تمامی رفتارها و عملکردهای خود را در زمینه‌های مختلف زندگی ارزیابی کنیم و وجود خود را به بهترین نحو در مسیر رسیدن به خواسته‌هایمان به کار بگیریم. در زمینه مطالعه نیز یکی از مهم‌ترین زمینه‌ها خودشناسی و کسب مهارت در این زمینه است. هرچند برای شناخت خود و کسب مهارت‌ها نیز نوعی آگاهی و شناخت لازم است.

هرکدام از ما بر اساس سبک و نوع یادگیری که در سیستم‌های آموزشی داشته‌ایم شیوه‌های خواندن و مطالعه کردن را یاد گرفته‌ایم. اصولاً در بسیاری از این روش‌ها مطالب و موضوعات بیشتر از خود فرد حائز اهمیت هستند. به‌طورکلی در این رابطه دو نوع سبک آموزش با نگرش‌های متفاوتی داریم.

آموزش سنتی و کلاسیک در تندخوانی

1- آموزش‌های سنتی و کلاسیک
در این شیوه مطالب عمومی و تخصصی در زمینه‌هایی مانند ریاضی‌، فیزیک، هنر، شیمی، ادبیات، مذهبی، فلسفی و … به فرد آموزش داده می‌شود و از او انتظار می‌رود تا مطالب را به بهترین نحو یاد بگیرد و بتواند آن‌ها را درک کند و به حافظه خود بسپارد. درواقع آموزش مباحث بیشتر از خودشناسی اهمیت و اولویت دارد.

در این روش انبوهی از اطلاعات در زمینه‌های مختلف توسط منابع آموزشی به سمت فرد سرازیر می‌شود و فرد باید با دانسته‌ها و شیوه‌های خودش که در بیشتر مواقع ناکارآمد هستند آن‌ها را تحلیل و بررسی کند تا متوجه معنا و مفاهیم شود که اصولاً هم چندان موفق و مؤثر عمل نمی‌کند.

در این روش به دلیل این‌که فرد نسبت به توانمندی‌ها و ساختار وجودی خود شناختی ندارد عملکرد چندان قوی در مطالعه موضوعات تخصصی و عمومی ندارد و نمی‌داند چطور از قابلیت‌های درونی خود استفاده کند تا بالاترین بهره‌برداری را در سیستم مطالعاتی خود داشته باشد. به همین دلیل ممکن است دچار مسائل و چالش‌های مانند موارد زیر شود.

1- ابهام و گیجی

2- کاهش درک مطلب

3- کاهش تمرکز حواس

4- کاهش سرعت مطالعه

5- کاهش عملکردهای حافظه

6- کاهش میزان علاقه و انگیزه

7- ایجاد استرس و احساس نگرانی و …

آموزش‌های جدید در تند خوانی

2- آموزش‌های جدید
در شیوه‌های جدید مانند آموزش تند خوانی، عکس خوانی و … به‌جای سرازیر کردن انبوهی از اطلاعات به سمت فرد و کاهش عملکرد مطالعه‌اش، ابتدا افراد یک خودشناسی در این زمینه به دست می‌آورند و با کسب مهارت‌های موردنیاز در گام بعدی یادگیری و مطالعه را شروع می‌کنند.

منظور از خودشناسی و کسب مهارت در این شیوه این است که افراد ابتدا با عملکرد ذهن و مغز، چشم‌ها، حافظه و سایر اجزای وجودی خود در رابطه با خواندن و مطالعه کردن آشنا می‌شوند و با تقویت این سیستم‌ها عملکردهای خود را در مطالعه کردن به بالاترین میزانی که قادرند می‌رسانند.

به‌عنوان‌مثال وقتی ما تمرین‌های خط بری یا افزایش حوزه دید در آموزش تند خوانی را انجام می‌دهیم عملکرد چشم ما در دیدن کلمات و جملات به‌طور اساسی دچار تغییر می‌شود و ما قادریم در مدت‌زمان کمتر تعداد کلمات بیشتری ببینیم و از این طریق سرعت و درک مطلب ما افزایش پیدا می‌کند و با تمرین‌هایی که در رابطه با تمرکز حواس و تقویت حافظه انجام می‌دهیم اطلاعات را سریع‌تر و باکیفیت‌تر به حافظه خود می‌سپاریم تا هم از ماندگاری بیشتری بهره‌مند شوند و هم در هنگام نیاز به‌راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشیم و بتوانیم آن‌ها را بازیابی کنیم.

به لطف و هدایت خداوند ما با یادگرفتن مهارت‌ها و آموزش تند خوانی در دوره جامع و کامل تندخوانی که در سایت قرار دارد ابتدا یک خودشناسی عمیق نسبت به وجودمان به دست می‌آوریم و با استفاده از ابزارهای مؤثری که در این راه یاد می‌گیریم منابع بی‌نهایت وجودمان را در مسیر رشد و پیشرفت قابلیت‌های مطالعه‌ و خواندنمان به خدمت می‌گیریم. برای آشنایی و شناخت کامل در این زمینه جلسه اهمیت خودشناسی و کسب مهارت در مطالعه و یادگیری را حتماً تماشا کنید.

مفهوم قدیم و جدیدی از یادگیری و مطالعه
ما از تمامی عناصر و پدیده‌های جهان معنا و مفهومی برای خود می‌سازیم و این مفاهیم هستند که عملکرد و نگرش ما را نسبت به زندگی می‌سازند. خواندن نیز برای ما مفهومی دارد و بر اساس اطلاعات و سبک مطالعه‌ای که یاد گرفتیم معنا و مفهومی را در این رابطه برای خودساخته‌ایم. ما با استفاده از ابزارها و نگرش‌هایی که در آموزش تند خوانی یاد می‌گیریم مفاهیم خود را از خواندن تغییر می‌دهیم و یک معنای جدید برای ذهن و مغزمان تعریف می‌کنیم.

مفهوم جدیدی از مطالعه

قبل از اینکه با مفهوم جدید آشنا شوید فکر کنید و ببینید درک و مفهومی فعلی که شما از مطالعه و خواندن دارید چیست و آن را در چند خط یادداشت کنید. در ادامه با روش‌های مطالعه‌ای که از قبل آموختیم آشنا می‌شویم و تعریف جدیدی از خواندن و مطالعه و درکل یادگیری را در چند گام خواهیم آموخت.

  • علی خانی

تند خوانی

۱۹
خرداد

یکی از کارهایی که هر یک از شما دانش پژوهان عزیز در زمان آمادگی برای امتحانات، به منظور نتیجه‌گیری بهتر می‌توانید انجام دهید، به کارگیری شگرد تندخوانی است. شاید با خود بگویید که ما فعلا به زمان جمع‌بندی مطالب و مرور آن نرسیده‌ایم و الان برای تندخوانی زود است. شما عزیزان باید بدانید که اگر این مهارت را از همین الان در زمان مطالعه و آمادگی برای امتحان خود تمرین کنید، می‌توانید بخوبی در وقت خود برای مطالعه بهتر صرفه‌جویی کنید؛ از طرف دیگر، عده بسیار زیادی از شما هنگام مطالعه، دچار وسواس زیادی می‌گردید و این وسواس، که با کندخوانی بالایی همراه است، با مطالعه عمیق و اصولی اشتباه گرفته می‌شود؛ در حالی که یک داوطلب موفق می‌تواند با تندخوانی نیز مطالب را بخوبی به خاطر سپرده و در وقت خود نیز صرفه‌جویی کند؛ پس اگر جزو آن دسته از داوطلبانی هستید که هنوز با شگرد تندخوانی آشنا نشده و وقت زیادی را صرف مطالعه مطالب درسی خود می‌کنید، این مقاله را مطالعه کنید و مطمین باشید که اگر از همین الان این شگرد‌ها را به کار گیرید، در مسیر آمادگی برای آینده موفق‌تر خواهید بود.

مزایای آموزش تندخوانی چیست؟
۱- صرفه جویی در وقت

مهم‌ترین و اصلی‌ترین مزیت تندخوانی، صرفه‌جویی در زمان مطالعه و جلوگیری از اتلاف وقت است؛ زیرا تندخوانی، سرعت مطالعه را بین پنج تا شش برابر افزایش می‌دهد. اگر از جمله داوطلبانی هستید که تاکنون مطالعه‌ای معمولی داشته‌اید و از هم اکنون تصمیم دارید تا با تندخوانی پیش بروید، باید به خاطر داشته باشید که اولا میزان پیشرفت سرعت شما به مقدار تمرین، پشتکار و جدیت علاقه، انگیزه و همت شما بستگی دارد و هر چه تمرینات تندخوانی را بیشتر انجام دهید، موفق‌تر خواهید بود، و دوم اینکه اگر فکر می‌کنید انجام تمرینات و نکات مربوط به تندخوانی، به دلیل مبتدی بودن و حساسیت شما در انجام درست این تمرینات، خود باعث اتلاف وقت شما می‌شود از انجام آن در حال حاضر خودداری کنید؛ زیرا بیش از هر چیز دیگری، موفقیت شما در آزمون سراسری مهم است.

۲- جلوگیری از حواس پرتی یا عدم تمرکز

یکی دیگر از مزایای تندخوانی، جلوگیری از حواس پرتی است؛ زیرا زمانی که شما به صورت کند و غیرصحیح مطالعه می‌کنید دچار عدم تمرکز می‌شوید. تصور کنید که به کندی در حال مطالعه هستید؛ در این شرایط، راحت‌تر می‌توانید خوراکی خورده، تلویزیون نگاه کرده یا به صحبت‌های اطرافیانتان گوش کنید؛ در حالی که شخصی که با سرعت بالا در حال مطالعه است، مجبور است که برای بالا بردن دقت خود، بیشتر تمرکز کند؛ پس تندخوانی، چاره‌ای است برای افرادی که می گویند: «هنگام مطالعه تمرکز ندارم.»

۳- افزایش انگیزه و علاقه نسبت به مطالعه

حتما برای شما هم پیش آمده است که مطلبی را با علاقه شروع به مطالعه می‌کنید، اما کمی بعد از مطالعه آن خسته می‌شوید و کتاب را کنار می‌گذارید. یکی از عوامل بروز این خستگی، کندخوانی است. وقتی به صورت آهسته و کند می‌خوانید، حواستان پرت و چشمانتان خسته شده و در نتیجه نسبت به مطالعه بی‌علاقه می‌شوید؛ البته این موضوع به آن معنی نیست که حتی اگر مطلبی را بلد نیستید، روی آن فکر نکرده و سرسری از آن مطلب بگذرید؛ چون اساس مطالعه، یادگیری است و شما تا وقتی مطالعه خود را در مورد یک مطلب کامل نکرده‌اید، نباید به سراغ موضوع دیگری بروید؛ بلکه این به آن معنی است که با درگیر کردن مغز و حواس خود روی یک مطلب راحت، که بسیار سریع‌تر می‌توانید آن را یاد بگیرید، انگیزه خود را بری ادامه مطالعه و یادگیری بالا ببرید.

۴- جلوگیری از خستگی

یکی از مزایای تندخوانی، این است که از خستگی زود هنگام شما در زمان مطالعه جلوگیری می‌کند. اگر شما جزو آن دسته از افرادی باشید که در مطالعه به کندی پیش می‌روید، ممکن است که دچار خستگی روحی یا جسمی شوید. در خستگی جسمی به علت کندخوانی، کم کم شروع به لم دادن می‌کنید، خمیازه می‌کشید، خود را کش و قوس می‌دهید و در نهایت دراز می‌کشید. در آخر هم شاید خوابتان ببرد؛ زیرا از نظر جسمی خسته می‌‌شوید. همچنین، علت دیگر خواب آلودگی هنگام مطالعه، خستگی چشم است که از معایب کندخوانی است؛ علاوه بر این، درک کم در هنگام کندخوانی، نیز باعث ایجاد خستگی ذهنی می‌شود.

موانع تندخوانی چیست؟
قبل از اینکه به فنون تندخوانی اشاره کنیم، بهتر است عادات غلطی را که باعث کندخوانی می‌شود بشناسید و تلاش کنید که با برطرف کردن آنها، زمینه لازم را برای یادگیری فنون مطالعه سریع در خود ایجاد کنید. مطمین باشید که اگر تندخوان حرفه ای هم نشوید، برطرف کردن این عادات غلط، کیفیت مطالعه شما را افزایش می‌دهد و قدرت یادگیری‌تان را بالا می‌برد.

نگرانی از درک کم یا نفهمیدن مطلب
بسیاری از افراد کندخوان گمان می‌کنند که کند خواندن باعث درک بهتر مطلب می‌شود؛ اما این عقیده اشتباه است. برای ترک این عادت، واژه خوانی را کنار بگذارید و عبارت خوانی را جایگزین آن کنید؛ زیرا انسان در یک نگاه، توانایی استخراج شش کلمه، و در هر ثانیه توان استخراج بیست و چهار کلمه از یک متن را دارد؛ علاوه بر این موضوع، یادتان باشد که آهسته خواندن، به معنی درک کردن کامل مطلب نیست؛ بلکه برای دانستن این موضوع که آیا شما مطلب را خوب یادگرفته‌اید یا نه، راه‌های دیگری نیز وجود دارد؛ مثلا از خودتان سؤالی بپرسید، تستی بزنید و یا مطالبی را که خوانده اید به صورت خلاصه ارایه دهید. آن وقت بهتر متوجه خواهید شد که مطلب را تا چه حدودی یاد گرفته اید. بیشتر کسانی که تندخوانی نمی‌کنند، کسانی هستند که وسواس و استرس زیادی دارند و احساس می‌کنند که این نحوه مطالعه بر یادگیری درست آنها تاثیر خواهد گذاشت.

خواندن با صدای بلند
بعضی از داوطلبان فکر می‌کنند که با بلند خواندن، مطالب را بهتر فرا می‌گیرند؛ در حالی که این تفکر، مانع تندخوانی است؛ ضمن اینکه موجب خستگی جسمی و تحلیل انرژی فرد می‌شود و امکان مطالعه در مکان‌های عمومی، مثل کتابخانه‌ها را نیز برای افراد محدود می‌کند. به خاطر داشته باشید که مکث کردن روی کلمات چند هجایی، برگشت به عقب و بلندخوانی، سه عادت بد هنگام خواندن هستند که مانع تندخوانی و یادگیری بهتر و سریع‌تر مطالب می‌شوند؛ پس اگر جزو آن دسته از داوطلبان یا دانش آموزانی هستید که عادت به بلند خواندن مطالب دارید، سعی کنید که کم کم این عادت خود را ترک کنید و مطالعه با چشم را انجام دهید.

زیر لب خوانی
مانند بلند خواندن، زیر لب خوانی نیز یکی از موانع اصلی تندخوانی است. زیر لب خوانی، عبارت است از زمزمه کلمات، به طوری که صدای خواندن کلمات را در گوش خود بشنوید. حرکت دادن لب هنگام خواندن نیز حالتی از زیر لب خوانی است. این عادت غلط نیز مانع تندخوانی است؛ زیرا در این نوع مطالعه کردن، حداکثر سرعت مطالعه شما متناسب با سرعت حرف زدن است؛ یعنی دویست کلمه در دقیقه و حتی کمتر از آن که سرعت خیلی پایینی است. برای مطالعه با سرعت زیاد و درک بالا باید بی‌صدا بخوانید؛ یعنی بین نگاه و مغز خود رابطه مستقیم برقرار کنید. حتما به این موضوع توجه داشته باشید که مغز و نگاه برای مطالعه، نیازی به شنیدن کلمات به منظور درک معنای آن ندارد.

تلفظ و تکرار کلمات در ذهن
تلفظ و تکرار کلمات در ذهن هم، به دلیل وقتی که از داوطلب در هنگام مطالعه می‌گیرد، از موانع تندخوانی است. در این حالت، لب‌ها بی‌حرکت هستند و ارتعاشی در گلو احساس نمی‌شود؛ ولی کلمات در ذهن تکرار می‌شوند، برای ترک این عادت در حین خواندن، سعی کنید با مجسم کردن صحنه یا تصویر آنچه که انجام می‌شود، ذهن خود را مشغول کنید.

استفاده نادرست از راهنما
انگشت‌گذاری یا به کار بردن انگشت، مداد یا هر وسیله دیگری، اگر موجب توقف و کند خواندن شما شود، نادرست است؛ ولی اگر سرعت حرکت انگشت زیاد شود و چشم‌ها تابع حرکت دست باشند، آن گاه دیگر مانع محسوب نمی‌شوند.

برگشت خوانی
برگشت خوانی، یعنی برگشتن به کلمات یا خطوط قبلی و دوباره خواندن آنها که بسیاری از داوطلبان به دلیل وسواس زیاد در مطالعه آن را انجام می‌دهند. این عادت غلط، یکی از بدترین و وقت گیرترین عادت‌های نامناسب در مطالعه است که باید از بین برود. برای اینکه مشکل برگشت خوانی خود را بر طرف کنید، سعی نمایید که وسواس در مطالعه را از خود دور کنید؛ زیرا برگشت خوانی، بیشتر در میان داوطلبانی اتفاق می‌افتد که مدام گمان می‌کنند مطلب یا مطالب قبلی را بخوبی یاد نگرفته‌اند یا آن مطالب در ذهنشان ثبت نشده است. راه آسان این است که کارتی را تهیه کنید و بعد از خواندن هر پاراگراف، کارت را روی آن قرار دهید تا دوباره به آن برنگردید. سعی کنید که با قرار دادن کارت، دیگر به عقب باز نگردید؛ اما اگر باز هم دچار استرس شدید، مطلب قبلی را برای خودتان توضیح دهید یا نکات کلیدی‌اش را برای خود بازگو کنید. حتما به خود بگویید: «من دارم خلاصه نویسی می‌کنم و چندین بار مجبورم که این مطالب را مرور کنم؛ پس فعلا لازم نیست که دوباره به عقب برگردم؛ در حالی که اطمینان دارم آن را بخوبی یاد گرفته‌ام».

میدان دید محدود
یکی از موانع تندخوانی، این است که با یک کانون دید محدود و بی‌انعطاف، مطالعه کنید؛ چون چشم‌­هایتان را عادت داده‌اید که هر بار فقط یکی دو کلمه را ببینند. این امر سرعت شما را شدیدا کم می‌کند. یک داوطلب خوب اجازه نمی‌دهد که چشمش بیش از یک لحظه روی چند کلمه یا نشانه مکث کند. بهترین توصیه در این زمینه، آن است که برای دیدن بیش از یک کلمه در هر بار، از حرکت دادن سر جلوگیری کنید و فقط چشم‌های خود را حرکت دهید.

شگردهای تندخوانی چیست؟
علاوه بر نکاتی که در بالا اشاره شد و شما داوطلبان عزیز برای بهبود روند مطالعه و تندخوانی باید به آن توجه داشته باشید، شگردهای تندخوانی که در ذیل می‌آید نیز از مهم‌ترین نکاتی است که باید آنها را به کار بندید:

سطحی خوانی
در تندخوانی، اولین قدم، سطحی خوانی برای یافتن اندیشه و منظور اصلی نویسنده است؛ بنابراین، تمام مطالب موجود در متن مورد نظر را به غیر از اندیشه و نکته اصلی هر پاراگراف نادیده بگیرید. این اولین تجربه شما در حذف بخش بزرگی از مطالب متنی است که مطالعه می‌کنید. این کار را بدون هیچ گونه احساس گناهی انجام دهید و نگران نباشید. فقط سعی کنید که مقصود اصلی و نکته مورد نظر نویسنده را دریابید و با علاقه ادامه دهید. برای انجام بهتر این کار، باید سرعت خواندنتان را افزایش دهید، فهرست مطالب را نگاه کنید، به عناوین اصلی و فرعی توجه کنید و با مرور اجمالی از اصل مطالب آن سر در آورید.

اعتماد به نفس داشته باشید
همان گونه که قبلا گفته شد، یکی از موانع تندخوانی، برگشت به عقب و دوباره خوانی است. به عنوان یک داوطلب باید به این موضوع توجه داشته باشید که دوباره خوانی، زمانی اتفاق می‌افتد که شما حس می‌کنید مطلب را بخوبی یاد نگرفته‌اید. اینکه در هنگام مطالعه، شما به مطالبی برخورد کنید که در مطالعه اول و حتی دوم آن را یاد نگیرید، مساله‌ای عادی است؛ اما اگر زیاد روی آن مطلب وقت گذاشته و ذهن خود را درگیر کنید، این موضوع، چندان عادی نیست. همه ما بعضی از دروس را راحت تر و بهتر و برخی را دیرتر یاد می‌گیریم و این مساله به توانایی ما در یادگیری آن دروس برمی‌گردد؛ پس وقتی به دروسی می‌رسید که یادگیری آن برایتان مشکل است، تمام سعی خود را در فهمیدن مطلب اعمال کنید؛ اما اعتماد به نفس داشته باشید و بدون اینکه دچار وسواس شوید، با یک خلاصه‌نویسی خوب به سراغ مطلب یا درس دیگری بروید و به خود اطمینان دهید که نکات لازم را بخوبی می‌دانید.

حتما به این نکته توجه کنید که برگشت به عقب، به این معنی نیست که شما باید مطالب را بدون یادگیری کامل رها کنید و بروید؛ بلکه به این معنی است که دچار وسواس نشوید؛ پس اگر احساس می‌کنید که مطلبی را بخوبی نمی‌دانید، تا جایی که می‌توانید و آن مطلب مهم است، بر یادگیری آن اصرار کنید؛ اما اگر مطلبی را یاد گرفته‌اید و در مورد آن دو دل هستید، برگشت به عقب نداشته باشید.

افزایش میدان دید
چشم، تنها وسیله برای دیدن و به عبارت دیگر یک عامل واسطه است. ما با چشم نمی‌خوانیم؛ بلکه این کار را با مغزمان انجام می‌دهیم. چشم، تنها تصاویر را به مغز منتقل می‌کند، اما عمل اصلی دیدن در مغز انجام می‌شود. چشم، اگر خوب آموزش دیده باشد، می‌تواند چند کلمه را در آن واحد تصویر برداری و به مغز ارسال کند. مغز، در مقایسه با چشم، از سرعت بیشتری برخوردار است. شما باید به چشمان خود بیاموزید که به جای تک تک کلمات، مجموعه‌ای از کلمات را شکار کند؛ به این ترتیب، چشم در یک سطر، توقف‌های کمتری خواهد داشت. مرکز بینایی در مغز، هم خیلی سریع و هم خیلی توانمند است؛ به طوری که حتی اگر بخشی از کلمه را ببیند، قادر به کشف آن خواهد بود. تلاش شما برای افزایش میدان دید مهم است؛ زیرا ما در آزمون سراسری به مطالبی برمی‌خوریم که یا چندان مهم نیستند یا قبلا بخوبی آنها را یاد گرفته‌ایم و نیاز چندانی به دقت و صرف وقت ندارند.

تمرکز
یکی از عواملی که تندخوانی را تسهیل می‌کند، تمرکز است. اگر در هنگام مطالعه تمرکز نداشته باشید، ذهن شما به جای پرداختن به مطلب اصلی، به چیز دیگری معطوف می‌شود؛ به عبارت دیگر، دچار حواس پرتی می‌شود؛ پس با بهره‌گیری از شگرد‌های تمرکز حواس، سعی کنید که افکار خود را متمرکز کنید تا مطالب را سریع‌تر و بهتر یاد بگیرید.

نکته برداری
برای بهبود سرعت مطالعه خود، از شگرد نکته برداری استفاده کنید؛ زیرا نکته ‌برداری، بسیار کارآمد و مفید است. در نکته‌برداری باید فقط کلماتی یادداشت شوند که بار معنایی داشته باشند. یک واژه کلیدی، هم خودش دارای اهمیت است و هم آنچه را که تداعی می‌کند؛ بنابراین، یک کلمه یا یک تصویر کلیدی، باید هم تداعی کننده مفهوم اصلی باشد و هم حجم زیادی از اطلاعات مربوط به آن مفهوم را به ذهن بیاورد. شما می‌توانید نکته‌برداری را در گوشه‌های کتاب خود انجام دهید تا با مطالعه مجدد، بهتر به خاطر آورید که این نکات مربوط به چه مطالبی بوده است.

علاوه بر مطالب بالا، برای بهبود سرعت مطالعه خود، به نکات زیر نیز توجه کنید:

۱-    اجازه ندهید که در هنگام مطالعه، دیدتان دچار سرگردانی شود.

۲-    واژه‌ها را گروه‌بندی کنید و یک جمله را در آن واحد بخوانید و سپس تمرین کنید تا در قدم بعدی، جملات را دسته‌بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را از آن استخراج کنید.

۳- هیچ‌گاه به عقب باز نگردید؛ زیرا بازگشت مکرر به عقب برای بازخوانی قسمت‌های درک نشده، بمراتب وقت گیرتر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تندخوانی است.

۴-  به طور هدفمند مطالعه کنید. هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید و از خود بپرسید که چه نوع اطلاعاتی را می‌خواهید کسب کنید. انجام این کار سبب می‌شود تا شما اطلاعات غیر ضرور و حاشیه‌ای را  در فرایند مطالعه خود حذف کنید.

۵- با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن، بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست. در فرایند مطالعه باید فقط چشم‌ها و مغز درگیر باشند. سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست؛ بنابراین، از تلفظ حروف و واژه‌ها حین مطالعه خودداری کنید. شما حین خواندن در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه‌ها را بیان می‌کنید. این همان ندای درون شماست. زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را می‌خوانید، انجام این کار بدین معنی است که پس از دیدن یک کلمه صبر می‌کنید تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنتان کامل شود، و سپس به سراغ کلمه بعدی می‌روید. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش می‌دهد. به یاد داشته باشید که حذف کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است؛ اما می‌توان آنها را به حداقل رساند.

۶- در محیط مطالعه خود، عوامل حواس‌پرتی را حذف کنید.

۷- تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید؛ بدین مفهوم که در حین خواندن مطلبی، در آن واحد، هرگز به چیز دیگری فکر نکنید.

  • علی خانی

اگر بخواهیم وظایف ضمیر ناخودآگاه را برای شما عزیزان بازگو نماییم باید اشاره کنم که 97 % از تمام کارهای روزمره تحت کنترل ضمیر ناخودآگاه میباشد و این نظریه ی زیگموند فروید است. بیشک علم امروزی نیز این نظریه را پذیرفته است.
 اصلیترین وظایف ضمیرناخودآگاه عبارت است از:
1-     کنترل کامل بر اعضای بدن اعم از حرکات سلولها، متابولیسم، سیستم گردشخون، تنفس، مکانیزم رشد و کلیه حرکات ناخودآگاه که نمیتوانیم کنترلی روی آنها داشته باشیم.
2-    کنترل سیستم اعصاب خودکار شامل سمپاتیک و پاراسمپاتیک.
3-    ایجاد رفتار، اخلاق و عادات مثبت و منفی منطبق با نوع اطلاعات 

به علاوه هرچه از سوی مادر و اطرافیان ظهور و بروز کند از راه شنیدن، دیدن، لمس کردن، عملکرد و... و همچنین رویدادها و امور جاری زندگی، رسوم، سنن، آئین، آداب و عادتها، دین و مذهب و مراسم مربوط به آنها و... جملگی و بیکم و کاست در ذهن کودک ضبط میشود. موقعیت کودک، نیاز حیاتی او به مادر و پدر، عدم توانایی او در فهم و درک معانی در این دوره، تصحیح و توضیح را برای او غیرممکن میسازد، لذا کلیه امور و جریانها را حقیقت محض پنداشته و ضبط میکند.
 این نوارهای ضبط شده در تمام طول زندگی وجود داشته و هیچ کس، نمیتواند آنها را از مغز خود پاک سازد و این نوارها همیشه آماده بازنواختن هستند، این بازنواختن در تمام عمر، دارای نفوذی بسیار مقتدرانه است. باورها و اعتقادات ساخته شده در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار هستند،
چرا که باورهای بعدی، تحت تأثیر باورهای اولیه قرار میگیرند. حتی در بسیاری از افراد، قالبها و باورهای فکری پنج ساله اولیه، بدون تغییرات اساسی حتی بعضاً به صورت تعصبآمیز راهنما و الگوی آنان در تمام طول عمرشان میگردد. بنابراین: فرمانها، هشدارها، راهنماییها، تنبیه- ها، تشویقها و... در مغز کوچک کودک ضبط میشوند که بیشتر اینها در چهارچوب کلمات نکن ،بکن ،هرگز، هیچوقت، همیشه، یادت نرود و... همچنین ادبکردنهای بیهوده و خسته کنندهی والدین، در کودکاحساسهای منفی به وجود می آورد. 
این احساسهای ناشاد که در پی هم میآیند و یکدیگر را تأیید و تثبیت میکنند نیز به طور دائم ضبط شده و پاک شدنی نیستند. بسیاری از ما تحت تأثیر گفتار، کردار و تلقینهای منفی مستقیم و غیرمستقیم اطرافیانمان مخصوصاً مادر و پدر  از کودکی میآموزیم که : زندگی سخت، دشوار و بیرحم است، زندگی فناپذیر است، تو عرضه نداری، در زندگی هیچ چیز نمیشوی، تو شانس
نداری، تو همیشه شکست میخوری، تو همیشه اشتباه میکنی، متأسفانه این باورهای منفی در بسیاری از موارد و در بسیاری از انسانها تا آخر عمر باقی میماند.
 با توجه به مراتب فوق، باورها و اعتقادات انسان از بدو تولد و از زمانی ساخته و پرداخته میشود که شخص هیچگونه حق انتخابی نداشته و هیچگونه نظر یا دخل و تصرفی در آنها نیز نمی توانسته داشته باشد. باورها و اعتقادات بعدی نیز تحت تأثیر باورهای اولیه قرار دارد. همچنین بسیاری از خصوصیات و نحوه تفکر آدمی، تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر جامعه و تحت تأثیر تلقینها و الگوهای محیط (خانواده و اجتماع) خود است، به طوری که در بسیاری از مواقع، مقاومت در برابر آنها حتی در سنین بالا نیز بسیار مشکل است. زندگی انسان عجب حکایتی است، سفری آغاز شده که اختیار آن را نداشتهایم که بدانیم چرا به دنیا می آییم، سفرمان در چه زمانی و از کجا شروع و تا کی ادامه خواهد داشت؟ ضوابط و شرایط آن کدامند؟ همسفران ما کیستند؟ چه
فضایی بر سفرمان حاکم بوده و خواهد بود؟ حوادث و رویدادها، که به ظاهر به نفع ماست، در نهایت هم به سود ما خواهد بود یا بالعکس به ضررمان تمام خواهد شد؟ از همه شگفت انگیزتر اینکه، باورهای اساسی و اولیه ما زمانی شکل میگیرد که حتی قدرت تشخیص خوب را از بد، زشت را از زیبا، سود را از زیان و مفید را از مضر نداشته ایم!
با تمام این احوال ما میتوانیم بدون توجه به اینکه از کجا آمدهایم، دوران خردسالیمان چگونه سپری شده و چه دشواریهایی پشت سر داشتهایم، باورهای اولیهمان چگونه بوده و فرهنگ حاکم بر جامعه مان چگونه و چه اثرات مثبت و یا منفیای بر باورهایمان داشتهاند با رعایت اصولی از خود انسانی موفق، آرام، شاد، تندرست، جذاب، دانا و توانا، مثبتاندیش و سرشار از شور و شوق ساخته و انسانی جدید با شخصیتی کاملاً متفاوت با گذشته داشته باشیم و همه این امور امکانپذیر نیست مگر با شناخت کامل ضمیرناخودآگاه.
شناخت جزئی همین چند وظیفهی ضمیر ناخودآگاه پرده از راز قدرت- های نهفته در این سیستم برمیدارد. فرض کنید شما نقش ضمیرناخودآگاه را بر عهده دارید چگونه میتوانید چند میلیارد سیستم عصبی را همزمان با سیستم هضم و دفع، گردش خون، تنفس، رشد، خاطرات، احساسات و غیره کنترل نمایید. شاخصترین فرماندهان نظامی قادرند یک لشگر یا چند لشگر که تعداد اعضای آنها حداکثر به چند هزار نفر میرسد را کنترل نمایند، آن هم به صورت کامل امکانپذیر نمیباشد و ملاحظه میکنید که چه سیستم قدرتمندی خالقِ قادر طراحی نموده و نمونه بارزی از خود را در بدن ما به امانت گذاشته است.

 

  • علی خانی

تند خوانی چیست ؟

۲۶
ارديبهشت

شما کتاب های زیادی را در انتظار توجه خود دارید، اما شما فقط زمان کافی ندارید! آیا نمی خواهید شما بتوانید سریعتر بدون به خطر انداختن دانش خود را به دست آورید؟ این جایی است که یک تکنیک یادگیری ارزشمند به نجات می رسد: خواندن سریع.
تند خوانی مهارت بالا برای یادگیری در سال 2020 است. برای پیدا کردن همه چیز در مورد این تکنیک شگفت انگیز!
سریع خوانی چیست؟
به طور متوسط، یک بزرگسال می تواند جایی بین 200 تا 300 کلمه در دقیقه بخواند. با مهارت های خواندن سرعت، شما می توانید بسیار سریعتر از 1500 کلمه در هر دقیقه بخوانید. [1] بله، این به نظر می رسد غیر ممکن است، اما درست است.

به منظور درک اینکه چگونه این مهارت کار می کند، ابتدا باید بدانید که چگونه فرآیند خواندن در داخل مغز انسان کار می کند.

روند خواندن
گام اول برای چشم ها به یک کلمه نگاه می کند. این "ثابت" در هر کلمه حدود 0.25 ثانیه طول می کشد.

بعد، شما شروع به حرکت چشم خود را به کلمه زیر. این به 0.1 ثانیه برای مغز طول می کشد تا از یک کلمه به بعد حرکت کند. این " saccade" نامیده می شود.
معمولا، شما در 4-5 کلمه در سر خود و یا یک جمله، در یک بار. پس از تمام اصلاحات و ساکادها، مغز دوباره به طور کامل عبارت می شود تا معنی را پردازش کند. این حدود نیم ثانیه طول می کشد

به طور کلی، این به این معنی است که مردم به طور متوسط 200 تا 300 کلمه در یک دقیقه خوانده می شوند.

سرعت بخشیدن به روند
مفهوم تند خوانی این است که این روند را حداقل 5 بار افزایش دهد. از آنجا که دوره Saccade نمی تواند هرچه بیشتر کوتاه شود، خواندن سرعت بر اصلاحات سریعتر تأکید دارد.

برای انجام این کار، دانشمندان توصیه می کنند که خواننده زیر آواز را از بین ببرد: زمانی که خوانندگان در واقع کلمه را در ذهن خود می گویند، حتی هنگام خواندن در سکوت.

اساسا، سریع خوانی تکنیک تنها دیدن کلمات به جای صحبت کردن به آنها در سکوت است.
این را با اسکن کردن اشتباه نکنید. هنگامی که یک خواننده از طریق یک متن استفاده می کند، قسمت هایی را که مغز آنها غیر ضروری هستند، از بین می برد. شما ممکن است اطلاعات مهمی را در این فرآیند از دست ندهید و Skimming اجازه نمی دهد مغز را حفظ کند تا آنچه را که خوانده شده حفظ شود.

چرا سریع خوانی ؟
سریع خوانی فقط سریع نیست، اما این نیز موثر است. این مهارت موجب صرفه جویی در زمان زیادی بدون فداکاری اطلاعات می شود.

همچنین، ثابت شده است که حافظه را بهبود می بخشد. عملکرد مغز در طول خواندن سرعت بهبود می یابد، که به خواننده اجازه می دهد اطلاعات بیشتری از قبل به یاد داشته باشید.

از آنجایی که خواندن سرعت تثبیت مغز را تثبیت می کند، اطلاعات سریع تر و کارآمدتر پردازش می شود.

باور کنید یا نه، این تکنیک منجر به بهبود تمرکز نیز می شود. همانطور که مغز اطلاعات زیادی را در طول خواندن سرعت دریافت می کند، احتمال ابتلا به حواس پرتی وجود دارد. مغز تنها بر کار در دست تمرکز دارد.

از آنجا که مغز، پس از همه، عضله، روند خواندن سرعت به عنوان یک تمرین عمل می کند. درست مثل بقیه عضلات شما، مغز شما نیاز به ورزش دارد تا قوی تر شود.

مغز متمرکز به معنای تفکر منطقی بهبود یافته است. همانطور که مغز شما برای دریافت و سازماندهی اطلاعات بسیار سریع به سرعت استفاده می شود، روند تفکر شما سریعتر خواهد شد. به زودی به عنوان یک مشکل به شما پرتاب می شود، مغز شما به سرعت دو و دو را با هم قرار می دهد. شما قادر خواهید بود اطلاعات ذخیره شده را بازیابی کنید، همبستگی ها را بیاموزید و راه حل های جدید را کنار بگذارید، همه در عرض چند ثانیه!
مزایای بیشتر
با یک مغز سالم، شما می توانید چیزهای بهتر در سایر نقاط زندگی خود را نیز انتظار داشته باشید. تقویت اعتماد به نفس تنها یکی از آنها است.
همانطور که شما شروع به درک اطلاعات در سرعت سریع تر، شما همچنین شروع به کشف فرصت های بیشتر در سراسر شما.
با توانایی عمیق درک اطلاعات در یک دوره کوتاهتر از زمان، سطح اطمینان شما به سرعت رشد خواهد کرد.
علاوه بر این، تمام مزایای فوق، شما را از استرس کاهش می دهد. با تمام این مزایا، رفاه عاطفی شما بهتر از همیشه خواهد بود. شما احساس تنش کمتر از زمانی که مغز شما یاد می گیرد برای مقابله با مشکلات موثر است. خواندن سرعت به شیوه زندگی آرام و بدون تنش منجر خواهد شد!

نحوه یادگیری سریع خوانی 
خواندن سرعت یک ابرقدرت است. خوشبختانه، بر خلاف دیگر ابرقدرت ها، این یکی می تواند یاد بگیرد!

تکنیک های مختلفی وجود دارد که می تواند برای کارشناسی ارشد این مهارت استفاده شود. انتخاب یکی از بهترین ها را انتخاب کنید.

1. روش اشاره گر
فردی که برای محبوبیت خواندن سرعت، چوب Evelyn، با استفاده از روش اشاره گر به حساب می آید. این یک تکنیک ساده است که در آن خواننده از انگشت اشاره خود استفاده می کند تا در سراسر متن که خواندن آنها را می نویسد اسلاید کند.

همانطور که انگشت حرکت می کند، مغز به طور همپوشانی همراه با آن حرکت می کند. این یک روش موثر برای نگه داشتن چشم متمرکز شده است، جایی که انگشت بدون هیچ گونه حواس پرتی می شود.

خوانندگان تمایل به عقب رفتن را دارند. روش اشاره گر مانع از این اتفاق می افتد، در نتیجه صرفه جویی حداقل نیمی از زمان خواندن.

2. روش اسکن
در این تکنیک، چشم های خواننده تنها در کنار یک قسمت از صفحه حرکت می کنند. این می تواند سمت چپ یا راست متن باشد، اما معمولا مرکز است، زیرا این راحت ترین است.

به جای قدم زدن از طریق کل متن از چپ به راست، بینایی از بالا به پایین حرکت می کند.

این روش شامل تثبیت بر کلمات کلیدی مانند اسامی، ارقام یا سایر اصطلاحات خاص می شود. با انجام این کار، زمان ساکیا به حداقل رسیده است.

3. گسترش ادراکی
به طور کلی، یک خواننده بر روی یک کلمه در یک زمان تمرکز می کند. از سوی دیگر این تکنیک، مغز را تشویق می کند تا یک تکه از کلمات را بخواند. در انجام این کار، این روش چشم انداز محیطی خواننده را افزایش می دهد.

در اینجا این چیز است: حتی اگر زمان ثابت باقی بماند، با گسترش ادراکی، تعداد کلمات که چشم ها بر روی افزایش می یابند، باقی می ماند.

اساسا مغز 5 بار اطلاعات بیشتر را در همان مقدار زمان دریافت می کند.

این تکنیک سخت ترین استاد است و زمان بیشتری را برای یادگیری می گیرد. برای کمک به روش توسعه ادراکی، از ابزارهای خواندن سرعت نیاز به کمک دارید.

با این حال، هنگامی که شما آن را تسلط دهید، این تکنیک به شما سریعترین سرعت خواندن را با حداکثر مصرف دانش ارائه می دهد.

بهترین برنامه های خواندن سرعت
این ساده ترین ابزار برای کمک به هر فرآیند در هر بخشی از زندگی این روزها گوشی هوشمند شماست.

شما می توانید از برنامه های تلفن همراه برای یادگیری سرعت خواندن در حال حرکت استفاده کنید. ثابت شده است که به طور منظم تمرین خواندن سرعت سریع ترین راه برای یادگیری این مهارت است. [3]

در اینجا چند گزینه عالی برای نگاه کردن به وجود دارد:

1. Reedy
اگر شما دارای گوشی هوشمند اندرویدی هستید، می توانید Reedy را به تلفن همراه خود دانلود کنید. در غیر این صورت، پسوند Chrome را روی لپ تاپ خود دریافت کنید تا از سرعت خواندن با Reyed لذت ببرید.

این برنامه خوانندگان را آموزش می دهد تا با نمایش کلمات یک به یک روی صفحه نمایش سریعتر بخوانند. به جای نیاز به رفتن از طریق خطوط یا متون طولانی، Reedy کاربر را آماده می کند تا روی یک کلمه در یک زمان تمرکز کند.

اگر چه این یک روش موثر برای یادگیری سرعت خواندن متون طولانی نیست، این یک راه عالی برای شروع است.

2. README!
این که آیا شما یک کاربر Android یا iOS هستید، می توانید از readme استفاده کنید! کاربرد. این برنامه حتی با برخی از گزینه های کتاب الکترونیکی برای تمرین سرعت خواندن می آید.

با انتخاب اندازه فونت مورد نظر خود، رنگ، طرح بندی، و غیره شروع کنید، به غیر از آن، حالت های مختلف خواندن برای کاربر را انتخاب کنید.

 

اگر میخواهید حکم خواندن را با جمله یا در پاراگراف های کوتاه تمرین کنید، می توانید حالت خواندن متمرکز را انتخاب کنید.

حالت Beeline Reader رنگ متن را تغییر می دهد تا چشم را هدایت کند تا از ابتدا تا پایان به یک سرعت به پایان برسد.

در نهایت، حالت Spritz وجود دارد که در آن برنامه بر روی تکه های کلمات در یک بار تمرکز می کند. این دیدگاه محیطی خواننده را کنترل می کند. با این حال، این حالت به طور کامل در نسخه رایگان برنامه در دسترس نیست.

3. Spreeder
Spreeder در هر دو iOS و Android موجود است. با این حال، کاربران همچنین ممکن است از وب سایت Spreeder بهره مند شوند. این برنامه اجازه می دهد تا خواننده را در هر متن که آنها می خواهم به سرعت خواندن.

شروع به سرعت کم، برنامه فلاش کلمات را به صورت یک به یک. به تدریج، به عنوان کاربر راحت تر می شود، سرعت افزایش می یابد.

به آرامی، کاربر آموزش داده می شود به سرعت خواندن بدون نیاز به جست و خیز هر کلمه.

این برنامه از بقیه متفاوت است، زیرا پیشرفت خواندن کاربر را دنبال می کند، زمان خواندن و سرعت خواندن را ضبط می کند.
بحث در مورد خواندن سرعت
درست است، خواندن سرعت صدا خیلی خوب است که درست باشد. سخت است باور کنید که انسان ممکن است به دست آوردن چنین سرعت سریع بدون به خطر انداختن کیفیت اطلاعاتی که دریافت می کنید.

شاید در نتیجه، افرادی هستند که به روند خواندن سرعت اعتماد ندارند. آنها معتقدند که وقتی از طریق یک متن در چنین سرعت بالا بخوانید، خوانندگان سرعت نمی توانند درک خوبی داشته باشند.

درست است که خواندن سرعت بدون استفاده از آن، اگر شما متن را که در حال خواندن نیستید، مهم نیست، مهم نیست که چقدر سریع آن را انجام دادید.

به طور مشابه، اگر شما به آرامی بخوانید و هنوز اطلاعاتی را که خواندید، حفظ یا درک نکنید، این نیز بی فایده است.

با این حال، چند عامل در اینجا وجود دارد. هنگام خواندن با یک سرعت عادی، زمان کافی در میان هر مرحله از فرآیند مغز وجود دارد که از بین برود.

برعکس، سرعت خواندن برگ پشت هیچ زمان برای مغز برای تمرکز بر روی چیز دیگری نیست. بر خلاف Skimming است. هیچ بخشی از متن از بین نمی رود، به این معنی که مغز هر کمی از اطلاعات را دریافت می کند.

منبع : https://www.lifehack.org/

  • علی خانی

حکایتی شیرین

۲۰
ارديبهشت

اگر شما بیش از آن دارید، دیگران بدون آن هستند این احمقانه ترین باور ممکن است. چند نفر از ما ممکن است این باور را داشته باشند: «اگر ما آدم موفقی شویم، دیگران رنج می کشند.» می دانی چه کسانی این ایده را شایع کردند؟ کسانی که فاقد آن هستند. اگر بابانوئل از لولای شومینه وارد اتاقتان شود و یک میلیون دلار روی میز قهوه خوری شما بگذارد، آیا آن پول آنجا می ماند؟ نه! مگر آنکه آن را زیر پایش خود پنهان کنید. می توانیم شرط ببندیم که معامله کننده ی ماشین آن را می بیند، نمایندهی سفرتان بخشی از آن را می بیند، بنابراین باهم رستوران های محلی، گلفروشی، بوتیک و حتی مرد پستچی و همه ی کسانی که اطراف شما هستند از آن سود می برند. هنوز بسیاری از ما این ایده را بزرگ می کنیم که اگر موفق بودن ما خوب نیست به این دلیل است که به دیگران آسیب می رساند. این دیوونگیه؟ اگر شما آدم موفقی شوید نه تنها آسیبی به دیگران نمی رسد؛ بلکه به نفع آنهاست.
خودت را هدر بده زندگی چیز جالبیه. اگر جز بهترین چیز ممکن بقیهی چیزها را رد کنی، قطعا بهترین چیز را به دست خواهی آورد.
اگر می خواهید دنیا با شما خوب برخورد کند، بایا. با خودتان خوب باشید. چطور می خواین رو به جلو حرکت کنید در حالی که باطن کرم خورده ای دارید؟ فرد میگه: «چه اهمیتی داره درون خرابی داشته باشم کسی قرار نیست اونو ببینه!» مشکل همین جاست فرد. مهم اینه که تو اینو میدونی و بدنت حسش می کنه. تو تنها کسی هستی که می تونی باعث شی احساس فوق العاده ای بهت دست بده. اگه هیچ غروری برای خودت نداشته باشی کسی هم نیست که اون غرور و بهت بده. خانه ی ما روی احساسی که داریم تأثیر می گذراد. فضایی دم ورودی خانه تان درست کنید که وقتی کنارش قدم بر می دارید به شما حس سربلندی دهد. به خانه تان شخصیت دهید. قراردادی با صاحب خانه تان ببندید. موادی به او عرضه کنید و بعد خانه تان را رنگ کنید. کثیفی ارزشی ندارد. اینکه تو به اتاق آپارتمان زندگی کنی، ولی اتاقت تمیز باشه بیشتر از زندگی تو یه خونه ی بزرگ ولی کثیف ارزش داره. زنی از همسرم جولیا پرسید: «چطور باید از پس هزینه ی ۲۰ دلاری دکوراسیون بر بیام؟» جولیا پاسخ داد: «یه جارو بخره
از آنچه داری لذت ببر
کدام یک از ما سیب ها و موزهایمان را در سبدی کهنه و رنگ و رو رفته می گذاریم وقتی که ظرف های قشنگمان توی کابینت های دربسته باقی مانده اند؟ ما سرانجام می میریم و همه ی این کریستال ها را برای فرزندانمان به جا می گذاریم و بعد آنها همه ی آنها را خراب می کنند. من می گویم اگر چیز زیبایی داری خودت از آن استفاده و خرابش کن. شخصی را می شناسم که میخواست ارزش ماشین تازه خریده اش را برای فروش دوباره حفظ کند، برای همین از ملافه های قدیمی برای آن رو کشی درست کرد. وقتی سوار آن ماشین می شوی اولین حسی که به آدم دست میدهد رانندگی در فضای یک سبد رختکن است. من چیزهای زیادی از جولی در این مورد یاد گرفتم، او می گوید: «خودت را ناز پرورده بار بیاور، به بدنت رسیدگی کن خانه را مرتب و تمیز کن آن وقت حس می کنی زندگی به تو لبخند زده است.» در ادامه حرف او را باید نقل قول کنم: «هر چیزی سایر چیزها را تحت شعاع قرار می دهند. راه و روش قدم زدنت راه و روش حرف زدنت را تعیین می کند. همان اندازه که به خودت اهمیت میدهی موجب اهمیت دادن به دیگران هم می شود. او تنها کسی است که می شناسم از پد شانه در پیژامه اش استفاده می کند! مخصوصا با پیژامه های نخی کمی خودت را هدر بده شاید بگی رسیدگی به خودم چه ربطی به هدف هام در زندگی داره؟ کاملا ربط داره! اگه شما احساس عالی به خودتون داشته باشید، توی زندگی هم همین حس رو خواهید داشت. فرد می گوید: «وقتی در زندگی موفقیت کسب می کنم، دیگه زندگی کردن مثل یه موش رو کنار میذارم.
برای موفق بودن باید زندگی را شروع کنید، باید آن را همین الان احساس کنید.

 

  • علی خانی

آیا شما باید کارهای زیادی را برای رسیدن به یک مهلت داشته باشید که همچنان به شما در هر گوشه ای ادامه می دهد؟ آیا خواندن زیادی دارید؟ آیا شما به سادگی می خواهید با سرعت بیشتری بخوانید، چه برای دلایل شخصی خود، یا برای کار؟

بنابراین، چگونه سریعتر بخوانید؟ در اینجا 10 راه اثبات شده برای کمک به افزایش سرعت خواندن شما وجود دارد.

1. مونولوگ داخلی را متوقف کنید
یک مونولوگ درونی خود، همچنین به عنوان subvocalization شناخته می شود، یک ویژگی بسیار شایع در میان خوانندگان است. این فرآیند صحبت کردن کلمات در سر شما به عنوان خوانده شده است، و این بزرگترین مانع است که در راه شما قادر به افزایش سرعت خواندن خود را می شود.

اگر شما در حال خواندن صدای خود را در سر خود می شنوید، نگران نباشید. تا زمانی که صدای خود، خواندن همراه با شما باشد، خوب است. در واقع، این است که چگونه معلمان بچه ها را به خواندن آموزش می دهند - کلمات را به صورت سکوت در سر خود را به عنوان خوانده شده.

آیا دستورالعمل ها را به یاد می آورید، "در سر خود را بخوانید، همانطور که گذر را با صدای بلند بخوانید"، که اغلب در کلاس های درس گفته شد؟ این یکی از راه هایی است که این عادت داشتن یک مونولوگ داخلی به عنوان یک خواننده جوان به شما تبدیل شده است.

هنگامی که شما در ابتدا آموختید که بخوانید، شما آموختید که همه چیز را صدا کنید و با صدای بلند بخوانید. هنگامی که شما به اندازه کافی مهارت داشتید، معلم شما شروع به گفتن کلمات در سر خود کرده اید. این چگونگی عادت است و اکثر مردم به این روش ادامه می دهند. این به هیچ وجه بر آنها تاثیر نمی گذارد، تا زمانی که آنها شروع به خواندن در سرعت بیشتری کنند. اگر شما در حال تلاش برای افزایش سرعت خواندن خود هستید، این اولین چیزی است که باید یاد بگیریم که غلبه کنم.

چرا این شما را آهسته می کند؟ سرعت خواندن به طور متوسط ​​تقریبا همان سرعت متوسط ​​صحبت است. با توجه به فوربس، میانگین سرعت خواندن بزرگسالان 300 کلمه در دقیقه است. [1]
میانگین سرعت صحبت کردن یکسان است.

از آنجایی که اکثر مردم در عادت هستند که کلمات را با صدای بلند در سر خود به عنوان آنها بخوانند، آنها تمایل به خواندن در اطراف همان سرعت را به عنوان آنها صحبت می کنند. این به این معنی است که سرعت خواندن شما فقط افزایش می یابد اگر شما همچنان ادامه دادن آن مونولوگ داخلی را ادامه دهید. اگر می خواهید سرعت خواندن خود را افزایش دهید، باید آن را از بین ببرید.

برای انجام این کار، شما باید یک چیز را درک کنید: این غیر ضروری است. شما نیازی به گفتن هر کلمه در سر خود را به منظور درک مواد شما خواندن. این زمانی بود که شما جوانتر هستید، اما اکنون می توانید معنای را فقط از دیدن کلمات وارد کنید. مغز شما هنوز اطلاعات را پردازش می کند.

به عنوان مثال، هنگامی که یک علامت "عملکرد" ​​را می بینید، آیا شما واقعا متوقف می شوید که کلمه را در سر خود صحبت کنید؟ البته که نه. شما فقط به آن نگاه کنید و آن را به صورت خودکار پردازش کنید. این همان چیزی است که شما باید انجام دهید وقتی که مواد چاپی خود را بخوانید، مانند کتاب ها یا پرونده های کاغذی.

یکی از مواردی که می تواند به شما بسیار کمک کند آموزش تند خوانی است. 

اگر مدت زمان زیادی را برای این کار سخت داشته باشید، سعی کنید با موسیقی سازنده در هدفون بازی کنید یا روی برخی از آدامس ها بخورید. حواس پرتی مغز شما را کمتر بر روی subvocalization متمرکز خواهد کرد، هرچند هنوز به کلمات نگاه می کنید و آنها را پردازش می کنید.

2. Word-shunking
Word-Chunking نزدیک با ایده از بین بردن مونولوگ داخلی. این عمل خواندن چند کلمه در یک بار است، و کلید خواندن سریعتر است. همه این نکات خواندن را با هم ترکیب می کنند، در عین حال Word-Chunking احتمالا بیشترین ابزار فعال برای استفاده از زمانی است که شما برای افزایش سرعت خواندن خود استفاده می کنید.

یک فرد می تواند چندین کلمه را در یک زمان بگیرد، هرچند ما آموزش دیده ایم - همانطور که با مونولوگ درونی ذکر شد - برای خواندن هر کلمه در یک زمان و یک مقاله واحد را از دست ندهید. با استفاده از چشم انداز محیطی خود یک راه برای ایجاد این مرحله ساده تر است، اما ما در بخش بعدی به آن خواهیم رسید.

در حال حاضر، تمرکز بر تلاش برای خواندن سه کلمه با یک نگاه. ادامه در پایین صفحه مانند آن، توجه داشته باشید که چقدر سریعتر تمام صفحه متن را کامل می کنید. شما هنوز هم قادر به پردازش و درک آنچه که شما می خوانید، اما صرف وقت کمتر وقت آن را انجام می دهید.

در حال حاضر، این مفهوم را یک گام بیشتر کنید. یک مداد را بگیرید و به آرامی دو خط عمودی، موازی را پایین بیاورید، متن را به سه بخش جدا کنید. در بالای سمت چپ صفحه به طور معمول شروع کنید و همه چیز را زیر آن قرار دهید با دست یا یک تکه کاغذ.

تمرکز بر خواندن متن در هر بخش به عنوان یک چیز. کلمات را با هم ترکیب کنید و آنها را در یک نگاه بخوانید، زیرا شما یک نشانه جاده خواهید بود. این کار را انجام دهید، این مقاله را برطرف کنید. متوجه خواهید شد که سرعت شما سریعتر از قبل بود.

3. کلمات را در صفحه رجوع نکنید
قبل از اینکه ما به بخش دید محیطی حرکت کنیم - این Kicker واقعی است - شما می خواهید مطمئن شوید که عادت را از دست دادن کلمات در صفحه شکستن.

اگر آنها چشم های متوسط ​​را تماشا می کنید، متوجه خواهید شد که آنها را پرش و پرشور می کنید. آنها فقط به طور مساوی به عقب و جلو حرکت می کنند، همانطور که باید آنها را داشته باشند. این به این دلیل است که فرد به طور متوسط ​​- شما این کار را انجام می دهید، همچنین تمایل به عقب نشینی بر کلمات که قبلا خوانده شده است. این یک چیز است که مانع از توانایی خواندن شما می شود.

به احتمال زیاد این کار را انجام می دهید بدون حتی متوجه شوید که شما آن را انجام می دهید، که آن را کمی از یک عادت حیرت انگیز برای شکستن از. ساده ترین راه، حتی اگر شما ممکن است کمی کودکانه احساس، استفاده از انگشت یا نشانه خود را برای هدایت شما همراه است.

انگشت خود را در حال حرکت به عقب و جلو در سراسر صفحه، بدون توقف و یا رفتن به عقب. پیگیری کلمات را به عنوان انگشت خود را ادامه می دهد تا راه خود را پایین تر از متن. هنگامی که به پایان می رسیم، فکر کنید که چه چیزی را می خوانید. شما بیش از یک کلمه به عقب نرسیدید (من امیدوارم!)، و با این حال شما هنوز به یاد آنچه که خوانده اید.

4. از دید محیطی استفاده کنید
تبریک می گویم! شما آن را به گام کلیدی تبدیل کرده اید که واقعا همه چیز را با هم ترکیب می کند. در حالی که این ممکن است گام نهایی نباشد، مطمئنا یک بحرانی است.

از تکنیک ها از همه چیز بالا برای مشاهده و درک چند کلمه در یک زمان استفاده کنید. به جای تکه تکه شدن در گروه های کوچکتر از کلمات، سعی کنید یک خط را در یک زمان بخوانید. این شامل نگاه کردن به مرکز خط و استفاده از دید محیطی شما برای خواندن بقیه آن است. صفحه را به این ترتیب اسکن کنید و هنگامی که به پایین برسید، متوجه خواهید شد که هنوز آنچه را که می خوانید متوجه خواهید شد، اما شما آن را در زمان رکورد انجام دادید.

5. از یک تایمر استفاده کنید
صحبت از "زمان ضبط"، در حال حاضر شانس خود را برای تست خود و کار بر روی چگونگی افزایش سرعت خواندن خود را هر بار که شما خواندن. یک تایمر را برای یک دقیقه تنظیم کنید، به طور معمول به عنوان زمان کاهش پیدا کنید. هنگامی که تایمر خاموش می شود، توجه داشته باشید چند صفحه ای که خوانده اید.

وب سایت، WorndStopages، به شما کمک خواهد کرد تا بدانید چند کلمه ای که خوانده اید. در حال حاضر، تمام چیزهایی را که آموخته اید را ترکیب کنید و تست را تکرار کنید. این تعداد را نیز به هم بزنید.

انجام این کار، ادامه دادن به شمارش قبلی خود را هر بار. یک هدف روزانه یا هفتگی را تنظیم کنید و زمانی که به آن برسید، خودتان را درمان کنید. ادامه با این بازی کوچک، و شما قادر به افزایش سرعت خواندن خود را در هیچ زمان!

6. یک هدف را تنظیم کنید
نگه داشتن خود را پاسخگو بهتر خواهد شد اطمینان حاصل کنید که شما با خواندن خواندن و آزمون تایمر خود را نگه دارید. به خودتان یک هدف از تعداد مشخصی از صفحات را برای خواندن هر روز / هفته / و غیره بدهید.، و به آن چسبیده اید. هنگامی که به آن برسید، خودتان را درمان کنید. انگیزه هرگز به کسی آسیب نمی رساند!

8. از یک نشانگر استفاده کنید
آیا شما دیدگاه خود را از بین می برید و از طریق صفحه به عنوان خواندید؟ مشکلی نیست. به سادگی یک کارت شاخص زیر هر خط را قرار دهید و آن را همانطور که خواندید لغزش کنید. این اطمینان حاصل خواهد کرد که شما در حال خواندن یک خط در یک زمان، به جای اینکه چشمان خود را از بین ببرید و چیزی را در نظر بگیرید.

9. کار بر روی بهبود واژگان خود
در مورد آن فکر کنید: شما در حال خواندن همراه هستید، و سپس به یک کلمه که نمی دانید اجرا می کنید. آیا شما آن را پرش؟ آیا سعی می کنید آن را از طریق زمینه بفهمید؟ آیا شما متوقف می شوید تا آن را نگاه کنید؟ هر کدام از اقدامات شما را به دست می آورید، وقت خود را به طور قابل توجهی کاهش می دهید، اگر همه آنها را متوقف نکنید تا بتوانید کلمه عقب مانده را جستجو کنید.

10. ابتدا نقاط اصلی را از بین ببرید
در نهایت، زمانی که شما در یک زمان واقعی هستید، باید چیزی بخوانید، یک نفس عمیق بکشید و آرام باشید. کتاب را باز کنید و زمان خواندن بیش از تمام نکات اصلی را بخوانید. جدول مطالب را بخوانید. زیرنویس را بخوانید. زیرنویس ها را زیر نمودارها بخوانید. احساس کلی برای فصل / بخش / و غیره دریافت کنید

بعد، پاراگراف اول هر بخش اصلی را بخوانید. آخرین را بخوانید خواندن وسط این را در سر خود فکر کنید و آن را با هم بگذارید.

سپس، شروع به خواندن هر چیز دیگری در حالی که استفاده از تکنیک های ما فقط بحث شده است. شما اطلاعات خود را بهتر نگه دارید، و همچنین خواندن خود را سریعتر انجام دهید.

به طور خلاصه، دفعه بعد باید به سرعت بخوانید، به سادگی به خودتان بگویید که "خاموش و به صفحه نگاه کنید!"

تمرینات گفته شده را به مرور زمان انجام دهید تا کم کم به صورت ناخودآگاه بتوانید انجام دهید. 

  • علی خانی

اطمینان حاصل کنید نتیجه ای را که به دست می آورید همانی است که خودتان می خواهید و نه آنی است که انسان های دیگر برای شما می خواهند.
وقتی تانی گری - تامسون برای نخستین بار در سن هفت سالگی متوجه شد که قادر به راه رفتن نخواهد بود، پزشکان اش هدفی را برای او معین کردند - تا دوباره بتواند راه برود. آنها تصمیم گرفتند که به تانی، هرطور که شده کمک کنند تا بتواند ایستاده را برود. به او چوبهای زیربغل مخصوصی داده بودند که او آنها را بسیار آزارنده توصیف کرد. چون از هر جهت امکان حرکت کردن او را محدود می ساختند. پول، انرژی و زمان زیادی صرف بهتر ساختن این چوب ها میشد که به او کمک شود تا ایستاده راه برود. اما اگر آنها پرسش از تانی در مورد هدف اش را متوقف می کردند، کار خود را آسان می ساختند.
تانی در مقام یک دختر جوان، انسان مستقل و متکی به خود بود که هدف دلخواه و مطلوب خودش را داشت - او می خواست متحرک باشد تا بتواند کارهای زیادی انجام دهد. برای او ایستاده راه رفتن مهم نبود و بیشتر برایش مهم بود که بتواند با سرعت بالا به اطرافش حرکت کند. او می گوید، نخستین روزی صندلی چرخدارش را دریافت کرد خوشبخت ترین روز زندگی اش بود - چرا که حالا می توانست با سرعت زیادتری به اطراف خود حرکت کند. او کم کم به قهرمان المپیک مبدل شد. او امروز دیم تانی گری - تامسون، یکی از موفق ترین ورزشکاران در انگلستان است (برای اطلاعات بیشتر در این باره به آدرس سایت اینترنتی http : / / www . tanni . co . uk مراجعه کنید) بعضی اوقات کارهایی را که شما میخواهید انجام دهید شاید غلبه ناپذیر به نظر بیایند که علت آن هم حجم زیاد کار یا مشکلات ناشی از چالش خاصی که بعضی از این کارها طلب می کنند هم نیست، علت آن به نحوه برخورد شما با آنها مربوط می شود. برای والدین خیلی طبیعی است که از یک کودک ضعیف انتظار داشته باشند بالغ تر و با اتکاء به نفس تر باشد اما تلاش آنها برای اینکه این کودک را شبیه به آنچه در ذهن مجسم کرده اند در آورند غالبا" می تواند نتیجه معکوس در پی داشته باشد.
شناخت رسالت شخصی در زندگی فارغ از خواسته هایی که دیگران از ما در زندگیشان دارند می تواند ما را در مسیر زندگی به شادی و لذت بیشتری برساند.
رسالت شخصی از دوران کوچکی در ضمیر ناخود آگاه ما شکل می گیرد.

 

  • علی خانی

کاوش در اصل درد و لذت
اصل لذت-لذت در هسته اصلی همه کارهایی که انجام می دهید و هر آنچه هستید است. اعتقادات ، ارزش ها و قوانین روانشناختی شما همه بر این اصل بنا شده است. تصمیماتی که می گیرید ، اعمالی که انجام می دهید و عادت هایی که انجام می دهید همه براساس این اصل است. در حقیقت ، هر بخشی از روان شما به نوعی تحت تأثیر اهرم رنج و لذت . بنابراین شما امروز همان کسانی هستید که هستید ، به این دلیل که تجربه درد و لذت زندگی خود را تفسیر و عمل کرده اید. و همانطور که همه ما می دانیم عمل همیشه با یک تصمیم شروع می شود.

قبل از هر تصمیمی که بگیرید ، ناخودآگاه سوالات زیر را از خود می پرسید:

این یعنی چی؟

آیا منجر به درد یا لذت خواهد شد؟

درموردش چیکار کنم؟

تصمیمی که می گیرید به نحوه تفسیر درد و لذت در زندگی شما بستگی دارد. و اینکه شما چگونه درد و لذت را تفسیر می کنید به تجربه گذشته شما از درد و لذت بستگی دارد.

حفاری در گذشته شما
در طول سال ها شما تجربه های شخصی متنوعی داشته اید که زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است. برخی از این تجربیات دردناک بوده و در نتیجه منجر به عواطف خشم ، صدمه ، استرس ، اضطراب ، طغیان ، ناامیدی ، افسردگی و غیره شده است. سایر تجربیات لذت بخش بوده و در نتیجه منجر به احساسات شادی ، شادی ، اشتیاق ، کنجکاوی ، عشق ، قدردانی ، هیجان و غیره

تمام تجربیات احساسی که داشته اید نه خوب است و نه بد. آنها نه آسیب رسانند و نه مفید. آنها در نتیجه چگونگی تفسیر این تجربیات در آن زمان ، همان چیزی هستند که هستند. بنابراین تجربه های شما از درد و لذت چیزی بیش از تفسیرهای شخصی مبتنی بر دیدگاه های شما در آن زمان نیست.

از آنجا که تجربیات شما مبتنی بر تفسیرهایی است که انجام داده اید ، بنابراین می توان گفت که افراد مختلف تفسیرهای مختلفی از یک تجربه دارند. به همین ترتیب ، آنچه شما به عنوان یک تجربه دردناک تعبیر می کنید ، ممکن است شخص دیگری آن را به عنوان یک تجربه لذت بخش تفسیر کند. به عبارت دیگر ، ممکن است موقعیتی را تجربه کنید که باعث عصبانیت شود و منجر به درد شود. در همان زمان ، شخص دیگری نیز همین تجربه را خواهد داشت ، با این حال ، به جای احساس عصبانیت ، احساس کنجکاوی می کنند. هر دوی شما تجربه یکسانی داشتید ، اما تفسیرهایتان از آن تجربه متفاوت است و بنابراین ، احساسات بسیار متفاوتی را تجربه می کنید.

نحوه تفسیر شما یا هر شخص دیگر از هر تجربه براساس قسمتهای اساسی روان شما است. این بخشها شامل اعتقادات ، ارزشها ، خودپنداره ، قوانین روانشناختی ، متا برنامه ها ، نیازهای انسانی و غیره است. تمام این قسمتهای روان شما در طول زندگی در نتیجه تجربیات / مراجعی که در طول زمان جمع آوری کرده اید ، شکل گرفته است.

مراجعی که جمع آوری کرده اید از طریق حواس پنج گانه شما حاصل می شود. بنابراین شما دنیای خود را با استفاده از پنج ارگان حسی بینایی ، صدا ، لمس ، چشایی و بو تفسیر کرده اید. این اندام های حسی پنجره هایی به دنیای اطراف شما هستند. آنها به شما امکان می دهند هم لذت ها و هم دردسرهایی را که زندگی به شما ارائه می دهد تجربه کنید.

در طول سال ها شما یاد گرفته اید که از طریق تجربیاتی که داشته اید از طریق 5 اندام حسی خود چیزها را به روش خاصی تفسیر کنید. شما به عنوان مثال یاد گرفته اید که چه چیزی مفید است و چه چیزی کار نمی کند. چه درد می کند و چه چیزی صدمه نمی زند. چه بد و چه خوب؛ چه چیزی درست است و چه غلط از طریق روند آزمون و خطا. با این حال ، شما فقط با تجربه خود این چیزها را یاد نمی گیرید ، بلکه با تجربه دیگران - با مشاهده افراد دیگر و دنیای اطراف خود - یاد می گیرید. این امر به ویژه هنگامی که کودکی هستید که برای راهنمایی و راهنمایی به دیگران نگاه می کند ، بیشتر مورد توجه است. به ویژه در این مواقع است که برخی اعتقادات ، عادت ها و دیدگاه ها سنگ تمام گذاشته می شوند و در تصمیم گیری شما تا پایان عمر نقش دارند.

تمام این تجربیاتی که شما داشته اید به صورت منابع بوده است. وقتی منابع مشابهی درباره موارد خاصی جمع آوری می شود ، آن وقت است که نظرات شروع می شود. سپس هرچه بیشتر و بیشتر منابع در طول زمان درباره چیزی جمع آوری می شوند ، آن زمان است که باورها شکل می گیرند. و با شروع شکل گیری باورها ، آنها شروع به راهنمایی هر تصمیمی می کنند و عملی که انجام می دهید. بعلاوه ، این باورها بر ارزشها ، خودپنداره ، فرامنظرات ، قوانین روانشناختی و سایر بخشهای روان شما تأثیر می گذارد. به همین ترتیب ، همه این "قسمت ها" باورهای شما را شکل می دهند. بنابراین روان شما یک خط مستقیم نیست ، بلکه یک دایره است ، یا به عبارت دیگر: همه این قسمت ها بخشی از یک چرخه هستند که در آن یک قسمت بطور مداوم در تمام قسمت های دیگر شما تأثیر می گذارد.

این منابع که شما جمع آوری می کنید به شکل تجربه های درد و لذت است. برخی از آنها از دنیای واقعی گرفته می شوند ، در حالی که برخی دیگر در تصورات شما ایجاد می شوند. واقعاً مهم نیست که از کجا گرفته شده اند. آنچه مهم است این است که مرجع ساخته شده و به ترکیبی از منابع دیگری که درباره موارد مرتبط جمع آوری کرده اید اضافه شده است.

برخی از مراجع شما البته لذت بخش خواهد بود و احساسات مثبت و نیرومندی را به وجود می آورد که باعث می شود احساس خوبی داشته باشید ، در حالی که سایر مراجع دردناک بوده و احساسات منفی را تحریک می کند که کاملاً افتضاح خواهند بود. در نتیجه این تجربیات عاطفی ، متعاقباً در مورد آنچه درد شما را به همراه دارد و لذت شما را بیشتر می آموزید. و اینها عواملی هستند که در هر تصمیمی که می گیرید در طول روز تأثیر دارند.

در هر تصمیمی که می گیرید تأثیر بگذارید
این ذات انسان است که به سمت لذت می رود و به دنبال جلوگیری از درد است. به عبارت دیگر ، شما بیشتر تصمیمات خود را بر اساس کسب لذت و در عین حال تلاش برای جلوگیری از درد خواهید گرفت. این در بعضی مواقع به خوبی کار می کند ، اما در مواقعی دیگر ، در واقع بر خلاف اهداف و اهدافی است که سعی می کنید به آن برسید. به زودی در مورد آن اطلاعات بیشتری می گیریم. بیایید ابتدا به روند تصمیم گیری نگاهی بیندازیم.

هر تصمیمی که می گیرید منجر به یک یا چند نتیجه زیر می شود:

درد کوتاه مدت.
لذت کوتاه مدت.
درد طولانی مدت.
لذت طولانی مدت.
علاوه بر این ، شدت درد و لذت درجات مختلفی از کم تا زیاد وجود خواهد داشت. هرچه شدت درد یا لذت بیشتر باشد ، تأثیر آن در تصمیمی که می خواهید بگیرید بیشتر خواهد بود. از طرف دیگر ، هرچه شدت درد و لذت کمتر باشد ، تأثیر کمتری در روند تصمیم گیری شما خواهد داشت.

برای مثال ممکن است هدفی داشته باشید که دوست دارید به آن برسید. با این حال ، برای رسیدن به این هدف ، باید کاری انجام دهید که احساس ناراحتی در شما ایجاد کند - کاری که منجر به تجربه درد شود. شما لحظه ای به تصمیم فکر می کنید و عواقب ناشی از اقدام و اقدام نکردن را وزن می کنید. از یک طرف ، شما این هدف شگفت انگیز را دارید که لذت زیادی را برای شما به ارمغان می آورد. با این حال ، برای تجربه این لذت باید به این هدف برسید و دستیابی به این هدف نیاز به انجام کاری دارد که درد زیادی را برای شما به همراه خواهد داشت. بنابراین ، شما یک معضل در دستان خود دارید. شما می خواهید لذت داشتن این هدف را در زندگی خود تجربه کنید ، اما نمی خواهید درد رسیدن به این هدف را پشت سر بگذارید. چه کار میکنی؟

در این مثال خاص بگذارید بگوییم که شما تصمیم دارید فعلاً از هدف خود چشم پوشی کنید. شما این تصمیم را براساس شدت دردی که احتمالاً هنگام دنبال کردن این هدف متحمل می شوید ، می گیرید. شما برای رسیدن به هدف خود به راحتی حاضر نیستید درد را پشت سر بگذارید. بنابراین ، درد انجام یک کار خاص مورد نیاز برای رسیدن به این هدف بسیار بیشتر از لذتی است که با رسیدن به هدف خود تجربه خواهید کرد. در نتیجه ، شما در دام تأخیر افتاده و انجام این کار را برای یک روز دیگر به تعویق می اندازید. به عبارت دیگر ، تجربه درد کوتاه مدت (انجام وظیفه) بسیار تأثیرگذارتر از پیگیری لذت طولانی مدت (رسیدن به هدف شما) بود.

در همان سناریو ، این احتمال نیز وجود دارد که شما در دام رضایت فوری بیفتید. این جایی است که لذت کوتاه مدت بیش از لذت طولانی مدت یا درد کوتاه مدت در روند تصمیم گیری شما تأثیر می گذارد. در چنین مواردی ، برای جلوگیری از درد کوتاه مدت ، تصمیم می گیرید که در کوتاه مدت به چیزی لذت بخش بپردازید. متناوباً ، شما ممکن است لذت کوتاه مدت را انتخاب کنید زیرا تجربه لذت طولانی مدت فقط انگیزه کافی برای تأثیرگذاری بر روند تصمیم گیری شما را ندارد.

به عنوان مثال ، شما ممکن است به عنوان مثال ، در یک رژیم غذایی 30 روزه باشید. با این حال ، بعد از روز 10 شما نمی توانید در برابر وسوسه های پنهان شده در شربت خانه خود مقاومت کنید ، و تصمیم می گیرید با تمسخر یک بسته چیپس ، خود را سرگرم کنید. در این سناریو ، شما لذت کوتاه مدت را انتخاب کردید زیرا درد ناشی از گذراندن 20 روز دیگر از این رژیم غذایی کاملاً غیر قابل تحمل بود.

به یاد داشته باشید که این تصمیماتی که می گیرید چیزی بیش از پاسخ شرطی نیست که در طول زندگی شما آموخته شده و اکنون در روان شما ریشه دوانده است - که در قالب اعتقادات ، ارزش ها ، قوانین روانشناختی و غیره ظاهر می شود. اینها بخشهایی از شما که در انتخابها و تصمیمات روزمره شما تأثیر می گذارد ، اما این قسمتها به دلیل چگونگی تفسیر و پاسخگویی به درد و لذت در زندگی ، به روان شما مشروط شده اند.

تصمیمات شما با این وجود آنطور که به نظر می رسد ساده نیست. این فقط درمورد لذت یا درد کوتاه مدت و طولانی مدت نیست. این بیشتر در مورد درجات این درد و لذت و چگونگی تأثیر این عوامل در روند تصمیم گیری شما است.

بیایید نگاهی به مثالی بیندازیم.

به عنوان مثال ، شما ممکن است بخواهید به یک هدف کاهش وزن دلخواه برسید. دستیابی به این هدف لذت طولانی مدت را برای شما به همراه خواهد داشت زیرا ظاهر بهتری خواهید داشت ، احساس بهتری خواهید داشت و انرژی بیشتری خواهید داشت. با این حال ، رسیدن به این مرحله در طول سفر کاهش وزن آسان نخواهد بود و شما باید درد کوتاه مدت زیادی را متحمل شوید. با این حال ، اگر لذت طولانی مدت انگیزه کافی برای شما فراهم کند ، پس احتمالاً آن لحظات سخت درد کوتاه مدت را پشت سر می گذارید. اما سفر شما هرگز روان نیست و وسوسه های کوتاه مدت به شکل شیرینی و شکلات دائماً ظاهر می شوند. این وسوسه ها لذت کوتاه مدت را برای شما به ارمغان می آورند و در نتیجه ، اکنون یک معضل دارید. دیگر خبری از درد کوتاه مدت در مقابل لذت طولانی مدت نیست. این بیشتر در مورد درد کوتاه مدت در مقابل لذت طولانی مدت در مقابل لذت کوتاه مدت است. اکنون بازی تغییر کرده است ،و روند تصمیم گیری شما تا حدودی پیچیده تر شده است.

در چنین سناریویی ، تسلیم شدن در برابر لذت کوتاه مدت (وسوسه ها) به این معنی است که می توانید درد طولانی مدت را تجربه کنید زیرا به هدف کاهش وزن خود نخواهید رسید. برای جلوگیری از لذت کوتاه مدت باید درد کوتاه مدت را تجربه کنید تا به لذت طولانی مدت رسیدن به هدف کاهش وزن خود برسید. این بدان معنی است که شما باید انگیزه کافی در پشت لذت طولانی مدت (هدف خود) داشته باشید تا به شما کمک کند از لذت کوتاه مدت (وسوسه ها) جلوگیری کنید. برای اینکه بتوانید درد کوتاه مدت خود را که در طول مسیر رسیدن به آن هدف باید متحمل شوید ، به انگیزه کافی نیز نیاز دارید.

پیدا کردن انگیزه شما
چه آگاهانه از آن آگاه باشید و چه نباشید ، هر روز این تصمیمات لذت-درد را می گیرید بدون اینکه حتی متوجه شوید. آنها بخشی از شما هستند ، بخشی از زندگی شما هستند و بخشی از روند تصمیم گیری شما هستند.

اصل لذت-لذت ، پایه های انگیزه شما را ایجاد می کند . درک این اصل به این معنی است که شما در تلاش برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود می توانید سطح انگیزه خود را به دلخواه تنظیم کنید.

وقتی نوبت به یافتن اوج انگیزه می رسد ، همه اینها به این بستگی دارد که شما چقدر درد و لذت را برای رسیدن به هدف و عدم رسیدن به هدف خود همراه می کنید. بنابراین اگر به دنبال انگیزه های بالایی هستید ، باید برای رسیدن به هدف خود لذت هرچه بیشتر کوتاه مدت و بلند مدت را داشته باشید و در جهت عدم دستیابی به هدف خود به همان اندازه درد کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید. مطمئناً شما باید در طول سفر خود به سمت هدف ، دوره های درد کوتاه مدت را پشت سر بگذارید ، اما اگر لذت طولانی مدت کافی با رسیدن به هدف شما وجود دارد ، این درد کوتاه مدت نباید شما را از سفر باز دارد. و به اندازه کافی درد طولانی مدت در ارتباط با عدم رسیدن به هدف شما است. و این دقیقاً روندی است که ما هنگام بررسی روند ایجاد درد-لذت در بخش بعدی به کار خواهیم گرفت.

اصل درد و لذت در عمل
اکنون که به درک جامعی از چگونگی تأثیر درد و لذت بر هر تصمیمی که می گیرید و اقدامی که می کنید ، رسیده اید ، زمان آن فرا رسیده است که فرایندی هشت مرحله ای را طی کنید که به شما امکان می دهد از این اصل لذت-درد برای کمک به شما در تبدیل موفقیت آمیز عادت های مفید استفاده کنید. ، رفتارها و احساسات. علاوه بر این ، می توانید از این روند برای ایجاد انگیزه لازم برای دستیابی به اهداف و اهداف خود استفاده کنید.

هنگامی که این فرآیند را طی می کنید ، به خاطر داشته باشید که کنترل مسیر زندگی خود را کنترل می کنید. شما این توانایی را دارید که وزن درد و لذت را به هر تصمیمی که می گیرید اختصاص دهید. با موفقیت این امکان را برای شما فراهم می کند تا "مقیاس ها" را در یک جهت یا جهت دیگری پشتیبانی کنید که از اهدافی که می خواهید به آنها برسید یا تغییراتی که می خواهید در زندگی خود ایجاد کنید پشتیبانی می کند.

مرحله 1: خود را آماده کنید
هنگامی که این فرآیند را طی می کنید ، مهم این است که هدفی را در ذهن داشته باشید. این چیزی است که شما دوست دارید در آینده به نتیجه برسانید. این همان "هویج روی چوب" است که شما هنگام کار در این مسیر ، برای قرار دادن یک مسیر جامد که به جلو حرکت می کند ، استفاده خواهید کرد. از خودت بپرس:

دوست دارم به چه هدفی برسم؟

حال در نظر بگیرید که چه چیزی مانع رسیدن شما به این هدف می شود. اینها مواردی است که در راه شما ایستاده و مانع از حرکت شما به جلو می شود. به عنوان مثال ، ممکن است مجموعه ای از رفتارهای محدود کننده ، احساسات ، سوالات ، اعتقادات ، عادت ها ، افکار غیر مفید و غیره داشته باشید. اینها الگوهای درونی خود خرابکاری هستند که در حال حاضر مانع شما می شوند. با پرسیدن از خود درباره این موارد خوب فکر کنید:

چه رفتارها / عادات محدود کننده ای ممکن است مانع من شود؟

چه افکار ، سوالات ، عواطف و باورهای غیر مفیدی با این رفتارها گره خورده است؟

چگونه این افکار ، سوالات، عواطف و باورها من را از رسیدن به هدف باز می دارد؟

چه الگوهایی مشهود است؟

آنچه شما در اینجا می خواهید انجام دهید شناسایی الگوهایی است که ممکن است به شما کمک کند رفتارهای محدود کننده خود را بهتر درک کنید. هرچه این الگوها را بهتر درک کنید ، کار موفقیت آمیز در طی این رفتارها و عادات ذهنی آسان تر هنگام حرکت در مراحل باقی مانده این فرآیند ، آسان تر خواهد بود.

پس از مشخص کردن مواردی که مانع شما می شود ، اکنون برای شناسایی ریشه های این رفتار وقت بگذارید. این کار را با پرسیدن مجموعه سوالات زیر از خود انجام دهید:

این رفتار از چه زمانی در زندگی من شکل گرفت؟

علت خاص چه بود؟ چگونه به زندگی من وارد شد؟

این رفتار برای من چه معنایی دارد؟

چرا من اجازه می دهم این رفتار ادامه یابد؟

سوال اصلی در اینجا این است که چرا اجازه می دهید این رفتار ادامه یابد؟ و پاسخ این سوال به احتمال زیاد این خواهد بود: اینکه شما به سادگی دلایل کافی برای ایجاد تغییر را ندارید. به عبارت دیگر ، شما برای از بین بردن این رفتار از زندگی خود ، الهام (لذت) یا ناامیدی (درد) لازم را ندارید.

برای ایجاد تغییرات دلخواه در این رفتار ، باید "الهام" لازم برای تغییر یا "ناامیدی" لازم برای تغییر را پیدا کنید.

وقتی "الهام" می گیرید بر اساس اصل لذت تصمیم می گیرید. این "الهام" می تواند از درون به صورت اشتیاق و احساس هدف باشد ، یا می تواند از منابع خارجی ناشی شود ، به عنوان مثال برای انجام کاری به دلیل احترامی که ممکن است از دیگران بگیرید اگر با موفقیت ایجاد کنید تغییر دادن.

وقتی از روی "ناامیدی" کارهایی را انجام می دهید ، در آن لحظه بر اساس اصل درد تصمیم می گیرید. این "استیصال" می تواند از درون ناشی شود وقتی در خود احساس تعهدی برای ایجاد تغییر کنید ، یا ممکن است از منابع خارجی ناشی شود که به عنوان مثال انگیزه شما عواقب نوعی ترس است که اگر این کار را برای شما رقم بزند. این تغییر را ایجاد کنید

هر دو نیروی "الهام" و "ناامیدی" برای کمک به شما در ایجاد تغییرات لازم در رفتار شما لازم است. این نیروها کار می کنند زیرا در صورت تعادل مناسب ، به شما کمک می کنند تا احساس اضطراری ایجاد کنید که باید در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر خود اقدام مثبتی انجام دهید.

درد و لذت اصل منشأ رفتار

مرحله 2: درد را به هم بزنید
مرحله اول یک مرحله آماده سازی بود. مرحله دو جایی است که همه لذت شروع می شود. در اینجاست که برخی از احساسات دردناک را برانگیخته می کنید که امیدوارم احساس ناامیدی ایجاد کند و به شما این امکان را می دهد تا با کمی اصرار بیشتر اهداف خود را دنبال کنید.

در این مرحله ، مجموعه ای از سوالات را از خود خواهید پرسید که فکر کردن در مورد آنها بسیار دردناک است. و اشکالی ندارد در این حالت ، درد عاطفی چیز خوبی است و اهرم فشار لازم برای شروع تغییرات مثبت در زندگی را برای شما فراهم می کند.

روند پرسشگری که طی خواهید کرد دارای سه مرحله مشخص است. مجموعه اول سوالات مربوط به لحظه حاضر است. مجموعه دوم سوالات گذشته را کاوش می کند. و مجموعه سوم سوالاتت سعی در پیش بینی آینده در طی 5 ، 10 و 20 سال دارد.

وقتی هر یک از این سوالات را مرور می کنید ، مکث کنید و در مورد پاسخ های خود خوب فکر کنید. از تخیل خود برای تأمل در هر یک از پاسخهای خود استفاده کنید در حالی که کاملاً در تجربه خود با استفاده از هر پنج حس خود غرق می شوید. در حقیقت ، هرچه بیشتر از لحاظ احساسی غوطه ور شوید ، این روند برای شما بهتر عمل می کند و می توانید فوریت بیشتری ایجاد کنید تا به شما کمک کند تغییرات لازم را در زندگی خود ایجاد کنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که به این روند پرسشگری بپردازیم. هنگام کار با این سوالات ، مواردی را که قبلاً شناسایی کردید به خاطر بسپارید که شما را از رسیدن به هدف باز می دارد. اینها رفتارها ، عادت ها ، عواطف ، عقاید و غیره مفید است که دوست دارید تغییر دهید. برای هدف این فرآیند پرسش ، ما از این موارد به عنوان "رفتار" یاد خواهیم کرد. با این حال ، در حالی که این سوالات را خودتان می پرسید ، در صورت تمایل بیشتر آنها را به شرایط خود اختصاص دهید.

به زندگی و شرایط فعلی خود فکر کنید و مجموعه ای از سوالات زیر را از خود بپرسید:

این رفتار از نظر جسمی برای من چه هزینه ای دارد؟ از نظر احساسی؟ ذهنی؟ از نظر مالی؟ از نظر معنوی؟

هزینه این رفتار برای من در مورد آینده شغلی من چیست؟

هزینه این رفتار در رابطه با روابطم با دیگران چیست؟

این رفتار از نظر اهدافی که دوست دارم به آنها برسم چه هزینه ای دارد؟

در اثر افراط در این رفتار چه چیزهایی را از دست می دهم؟

چگونه این رفتار بر افراد دیگر تأثیر می گذارد؟

این رفتار چگونه بر وقت گذرانی من تأثیر می گذارد؟

این رفتار چگونه بر چگونگی صحبت من با خودم و چگونگی گفتگو با دیگران تأثیر می گذارد؟ این چطور بد است؟

در حالی که درگیر این رفتار هستم ، چگونه تمایل دارم که از فیزیولوژی خود استفاده کنم؟ چرا این بد است؟

چگونه این رفتار به وضوح در حال حاضر برای من مثر نیست؟

اکنون ، خود را به گذشته برگردانید و مجموعه سوالات زیر را از خود بپرسید:

این رفتار در گذشته چه هزینه ای برای من داشته است؟

چطور از نظر جسمی ، عاطفی ، روحی ، مالی و معنوی برای من هزینه شده است؟

از نظر انتخاب شغل و روابطم با دیگران چه هزینه ای برای من داشته است؟

چگونه این فرصت را برای رسیدن به اهداف و اهدافم از من سلب کرده است؟

چه فرصت هایی من را از من سلب کرده است؟ به چه تعداد از این فرصت ها ممکن است هرگز برنگردم؟

در نتیجه افراط در این رفتار چه چیزهایی را از دست داده ام؟

این رفتار چه تاثیری بر سایر افراد داشته است؟ چه احساسی در آنها ایجاد شده است؟

این رفتار چه تاثیری بر نحوه گذران وقت من دارد؟

این رفتار چگونه بر روحیه من تأثیر گذاشته است؟

در اثر این رفتار چه پشیمانی می کنم؟

چگونه این رفتار بارها و بارها مرا خراب کرده است؟ چه احساسی به من دست داد؟

چگونه این رفتار در گذشته به وضوح برای من مفید نبوده است؟

اکنون ، پنج سال خود را به آینده برسانید و از خود بپرسید:

پرداختن به این رفتار در مدت پنج سال برای من چه هزینه ای خواهد داشت؟

هزینه های جسمی ، عاطفی ، ذهنی ، مالی و معنوی من چطور خواهد بود؟

از نظر فرصتهای شغلی برای من چطور هزینه خواهد شد؟

از نظر روابطم چقدر برایم هزینه خواهد داشت؟

چگونه مانع دستیابی من به اهداف و اهداف مورد نظرم خواهد شد؟

اگر به این رفتار خود ادامه دهم ، پنج سال آینده چه چیزی را از دست خواهم داد؟

این رفتار چگونه تأثیر منفی بر سایر افراد خواهد داشت؟

این رفتار چگونه بر چگونگی گذراندن وقت خود در پنج سال آینده زندگی تأثیر می گذارد؟

این رفتار به طور بالقوه چه مقدار وقت گرانبها را از دست خواهد داد؟

این رفتار تا 5 سال آینده چگونه بر روحیه من تأثیر می گذارد؟ چرا این بد است؟

اگر به این رفتار خود ادامه دهم ، پنج سال آینده چه پشیمانی می کنم؟

چگونه این رفتار در پنج سال آینده زندگی من به وضوح برای من مثر نیست؟

سرانجام ، همین مجموعه سوالات را از خود بپرسید اما بازه زمانی را از پنج سال به ده سال و سپس به بیست سال و بیشتر تغییر دهید. کاملاً خود را در عواقب افراط در این رفتار در مقیاس زمانی طولانی غرق کنید. زندگی خود را با استفاده از آگاهی حسی کامل تصور کنید و هر جا که ممکن است تجربه خود را عاطفی کنید. به یاد داشته باشید که هرچه درد بیشتری ایجاد کنید ، از طریق هر تصمیمی که می گیرید و اقدامی که انجام می دهید ناامیدی بیشتری حاصل می شود. و هرچه ناامیدتر شوید ، فوریت بیشتری برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود ایجاد خواهید کرد.

تبریک می گویم ، شما اکنون یک طرف معادله را کامل کرده اید. اکنون باید بتوانید از حالت ناامیدی کار کنید. با این حال ، وضعیت ناامیدی خیلی زود خسته کننده می شود. بنابراین شما باید طرف دیگر معادله را که به شما کمک می کند از حالت الهام کار کنید ، نیز کامل کنید. اما اطلاعات بیشتر در مورد این در مرحله پنجم این فرآیند است.

مرحله 3: الگوی غیر مفید خود را بشکنید
اکنون مهم است که ابزاری برای قطع رفتارهای غیر مفید خود ایجاد کنید . معنی این اساساً این است که شما کاری انجام دهید که به شما کمک کند الگوی این رفتار را بشکنید.

این "وقفه الگویی" می تواند به شکل یک سوال ، یک فکر خاص ، عملی که شما انجام می دهید یا حتی رفتاری دیگر که با موفقیت شما را از حالت روحی ناسازگار خارج کرده و به یک قدرت تواناتر و پذیراتر تبدیل شود ذهنی که دریچه ای برای رفتاری جدید و مفیدتر را که با اهداف و اهدافی که می خواهید به آن برسید همسو می کند ، باز می کند.

این "الگوی قطع" می تواند به صورت مجموعه خاصی از کلمات باشد که شما با خود می گویید مانند "متوقفش کن ، همین حالا!". این می تواند به صورت یک عمل "ضرب و شتم" قفسه سینه با مشت شما باشد یا به راحتی چرخاندن دور دایره برای چند ثانیه باشد. همچنین می تواند به سادگی آواز خواندن چیزی برای خود یا خواندن گزارشی باشد که به شما کمک می کند تا روی مهمترین موارد تمرکز کنید. سرانجام ، این می تواند به صورت سوالی باشد که شما را از حالت روحی فعلی خارج کند. واقعاً مهم نیست که چیست. هدف این است که الگوی شما را بشکند و فوراً رفتاری را که در آن افراط می کنید قطع کند.

هنگامی که "الگوی قطع" را ایجاد و آزمایش کردید ، آماده رفتن به مرحله بعدی این فرآیند هستید.

اصل درد و لذت ایجاد اهرم

مرحله چهارم: یک رفتار توانمندساز جدید انتخاب کنید
اکنون وقت آن است که یک رفتار جدید ، مفیدتر و قدرتمندتر را انتخاب کنید که با اهداف و اهدافی که دوست دارید به آن برسید همسو باشد. این رفتار جدید جایگزین رفتار غیر مفید گذشته شما خواهد شد. با این وجود ، چند مورد وجود دارد که باید در نظر بگیرید.

اولاً ، رفتار قدیمی شما قصد مثبت دارد. این بخشی از زندگی شما باقی مانده است زیرا به نوعی از شما محافظت می کند. البته این قصد مثبت ممکن است نادرست و مبتنی بر پیش فرض های اثبات نشده شما باشد. با این حال ، قصد قطعاً وجود دارد و بنابراین رفتار شما فقط بهترین منافع شما را در ذهن دارد. بنابراین چیزی نیست که بخواهد علیه شما کار کند. بلکه چیزی است که سعی دارد به روشی نادرست به نفع شما کار کند. به همین ترتیب ، مهم است که شما پیش فرض هایی را که پیش از هر چیز دیگری تصور می کنید ، پاک کنید. از خودت بپرس:

رفتار غیر مفید من چه قصد مثبتی برای من دارد؟

آیا این قصد مثبت در این لحظه به من کمک می کند یا به من آسیب می رساند؟

آیا من احتمالاً پیش فرض های خاصی را ایجاد می کنم که باعث ایجاد سردرگمی و منجر به این رفتار می شود؟

چه فرضیاتی ممکن است داشته باشم؟

چه حقایق عینی این فرضیات را تأیید می کند؟

چگونه این فرضیات نادرست یا نادرست هستند؟

این پیش فرض ها چگونه به من آسیب می زنند؟

به طور بالقوه چه مفروضات مفیدتری می توانم بیان کنم که با اهداف و اهداف من همخوانی بیشتری داشته باشد؟

اگر بخواهم درست بودن این فرض ها را باور کنم چگونه رفتار من تغییر می کند؟

چگونه این باعث تغییر دیدگاه من در مورد رفتار من ، در مورد اهداف من و در مورد شرایط من می شود؟

به هر حال این احتمال وجود دارد که با تغییر مفروضات ، رفتار شما نیز تغییر کند و در نتیجه این امر به شما کمک می کند تا در ذهن خود روشن کنید که چگونه باید کارها را به گونه ای متفاوت پیش بروید.

ثانیا ، رفتار قدیمی شما ارزش یا فایده ای برای شما فراهم می کند. به عبارت دیگر ، با افراط در این رفتار چیزی بدست آوردید. شما باید این مزایا را شناسایی کنید و مطمئن شوید که رفتار جدید شما در ازای آن مزایای مشابهی را برای شما فراهم می کند. با انجام این کار شرط بندی رفتار جدید در روان شما آسان تر می شود - به ویژه اگر برخی از عقاید عمده و متناقض داشته باشید که ممکن است شما را از انجام موفقیت آمیز این تغییر بازدارد ، بسیار مهم است. از خودت بپرس:

من چه ارزشی از رفتارهای غیر مفید خود کسب کرده ام؟

من چه سودهایی را از سرگرفتن در رفتارهای غیر مفید خود به دست آورده ام؟

با روشن کردن اهداف و مزایایی که این رفتار ناپسند برای شما فراهم کرده است ، اکنون وقت آن رسیده است که رفتاری جدید را که به آن عادت می کنید ، انتخاب کنید که مطابق با اهداف و اهدافی باشد که دوست دارید به آن دست یابید. برای کمک به شما در این روند ، تهیه سناریوهای "چه می شود اگر" مفید است:

اگر من از قبل به هدف خود رسیده باشم چه؟

چگونه درباره خودم ، دیگران و شرایط فکر می کنم؟

چگونه می توانم با خودم ، دیگران و شرایط صحبت کنم؟

در مورد خودم ، دیگران و شرایط چه اعتقادی دارم؟

چه تصمیمی می گیرم؟

چه اقداماتی انجام خواهم داد؟

چگونه رفتار می کنم؟

چگونه خودم را تعریف کنم؟

چگونه می توانم این رفتار جدید را تعریف کنم که این هدف را ممکن کرده است؟

رفتار جدید من

پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا "دستورالعمل" رفتار مفید جدید شما را ارائه دهد.

پس از تعریف رفتار جدید خود ، اکنون وقت خود را اختصاص دهید و در نظر بگیرید که چگونه این رفتار جدید می تواند از مزایای رفتار قدیمی شما بهره مند شود. از خودت بپرس:

چگونه می توان منافع حاصل از رفتار قدیمی خود را به رفتار جدید من منتقل کرد؟

چه چیزهایی باید تغییر کند؟

چگونه می توانم این تغییرات را انجام دهم؟

این رفتار مفید جدید ، اهرم لازم را ایجاد می کند که شما برای سهولت کار در روند تغییر به آن نیاز دارید. شما دیگر متمرکز بر تلاش برای غلبه بر رفتار غیر مفید خود نیستید. در عوض ، شما بر روی نصب یک رفتار جدید و قدرتمندتر متمرکز شده اید که از اهداف و اهدافی که برای رسیدن به آن تلاش می کنید پشتیبانی کند.

مرحله 5: از خودتان اقدامی پیشگیرانه الهام بگیرید
در این مرحله ، شما مجموعه ای از سوالات را از خود خواهید پرسید که امیدوارم به "الهام" منجر شود. اینها سوالات متمرکز بر لذت هستند که الهام بخشی را برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی به شما ارائه می دهند.

روند پرسشگری که طی خواهید کرد دارای سه مرحله مشخص است. مجموعه اول سوالات مربوط به لحظه حاضر است. مجموعه دوم سوالات گذشته را کاوش می کند. و مجموعه سوم سوالات سعی در پیش بینی آینده در طی 5 ، 10 و 20 سال دارد.

وقتی هر یک از این سوالاتا را مرور می کنید ، مکث کنید و در مورد پاسخ های خود خوب فکر کنید. از تخیل خود برای تأمل در هر یک از پاسخهای خود استفاده کنید در حالی که کاملاً در تجربه خود با استفاده از هر پنج حس خود غرق می شوید. در واقع ، هرچه بیشتر از لحاظ احساسی غوطه ور شوید ، این روند برای شما بهتر عمل می کند و از شما برای ایجاد تغییرات لازم در زندگی خود الهام می گیرد.

در حالی که این سوالات را از خود می پرسید ، رفتار مفید جدیدی را که در مرحله چهارم این فرآیند شناسایی کرده اید به خاطر داشته باشید. این رفتاری است که هنگام کار در مراحل باقی مانده بر روی آن تمرکز خواهید کرد. این رفتاری است که به شما کمک می کند تا به اهداف و اهداف خود برسید.

به زندگی و شرایط فعلی خود فکر کنید و مجموعه ای از سوالات زیر را از خود بپرسید:

چگونه با تمایل به این رفتار مفید جدید در لحظه حاضر به دست می آورم؟

چگونه از نظر جسمی ، عاطفی ، ذهنی ، مالی و معنوی به دست می آورم؟

چگونه این رفتار جدید فرصت های شغلی من را گسترش داده است؟

چگونه این رفتار جدید روابط من و دیگران را به روشی مثبت متحول کرده است؟

دیگران به طور خاص تحت تأثیر این تغییر چگونه قرار گرفته اند؟

دیگران درباره من و اینکه چگونه تغییر کرده ام چه می گویند؟

اکنون چگونه می توانم در نتیجه ایجاد این تغییر وقت خود را صرف کنم؟

چگونه ایجاد این تغییر به من در دستیابی به اهدافم کمک کرده است؟

چگونه می توانم اکنون با خودم صحبت کنم؟

این تغییر چگونه بر روی فیزیولوژی و وضعیت روحی من تأثیر مثبت می گذارد؟

اکنون ، خود را به گذشته برگردانید و مجموعه سوالات زیر را از خود بپرسید:

اگر سالها پیش این تغییر را ایجاد می کردم چه می شد؟

چگونه از نظر جسمی ، عاطفی ، ذهنی ، مالی و معنوی به دست می آوردم؟

به چه فرصت های شغلی و رابطه ای می توانستم دسترسی داشته باشم؟

دیگران چگونه می توانند تحت تأثیر این تغییرات به روشی مثبت قرار بگیرند؟

مردم درباره من چه می گفتند؟ چه احساسی به من دست می دهد؟

اگر این تغییر را در گذشته ایجاد می کردم ، چگونه وقت خود را می گذراندم؟

در حال حاضر در چه مقطعی از زندگی خود از نظر اهدافی که می خواهم به آنها برسم ، خواهم بود؟

چه خاطرات خوبی خواهم داشت؟

چگونه می توانم با خودم صحبت کنم؟

چه احساسی به من خواهد داد؟

اکنون ، پنج سال خود را به آینده برسانید و از خود بپرسید:

چه مزایایی از ایجاد این تغییر در طول 5 سال بدست آورده ام؟

چگونه از نظر جسمی ، روحی ، عاطفی ، مالی و معنوی اوضاع به سمت بهتر تغییر کرده است؟

چشم انداز شغلی من چگونه بهبود یافته است؟

چشم انداز رابطه من چگونه بهبود یافته است؟

چگونه اکنون به شیوه ای جدید در مورد زندگی خود ، دیگران و اهدافم فکر می کنم؟

در این مدت زمان توانستم به چه چیزهایی برسم؟ چه احساسی به من دست می دهد؟

اکنون در نتیجه این موفقیت ها چگونه وقت خود را می گذرانم؟ چه احساسی به من دست می دهد؟

چگونه این تغییر به طرز شگفت آور مثبتی بر سایر حوزه های زندگی من تأثیر گذاشته است؟

در نتیجه همه اینها ، چه انتظارات مثبت اضافی در مورد آینده دارم؟

سرانجام ، همین مجموعه سوالات را از خود بپرسید اما بازه زمانی را از پنج سال به ده سال و سپس به بیست سال و بیشتر تغییر دهید. خود را کاملاً در مزایای افراط در این رفتار توانمندسازی در یک بازه زمانی طولانی غرق کنید. زندگی خود را با استفاده از آگاهی حسی کامل تصور کنید و هر جا که ممکن است تجربه خود را عاطفی کنید. به یاد داشته باشید ، هرچه لذت بیشتری ایجاد کنید ، الهام بیشتری از این روند خواهید گرفت. و هرچه بتوانید بیشتر الهام بگیرید ، دلایل بیشتری برای پیگیری این تغییرات مجبور خواهید بود. به همین ترتیب ، مهم است که یک سوال آخر از خود بپرسید:

با توجه به همه اینها ، چرا مهم است که من با ایجاد این تغییر پیگیری کنم؟

تبریک می گویم ، شما اکنون ضلع دوم معادله را تکمیل کرده اید. اکنون باید بتوانید همزمان از حالت ناامیدی و از حالت الهام کار کنید. با این حال ، کار شما هنوز انجام نشده است. گام بعدی شما این است که این رفتار جدید را با استفاده از فرایندی که به Anchoring معروف است ، در روان خود شرطی کنید.

مرحله 6: از لنگرگاه برای شرط بندی رفتار جدید استفاده کنید
اکنون رفتار جدید شما باید با استفاده از یک فرآیند برنامه نویسی عصبی عصبی معروف به Anchoring ، در روان شما شرطی شود ( از تکنیک های nlp) .

لنگر انداختن به طور طبیعی در سطح ضمیر ناخود آگاه آگاهی رخ می دهد ، با این حال ، این کاری است که می توانید آگاهانه انجام دهید و به شما کمک می کند رفتار جدید خود را در روان خود شرطی

  • علی خانی

هیپنوتیزم چیست

۳۱
فروردين

در پاسخ به سوال هیپنوتیزم چیست یکی از تعاریف مشهوری که مطرح می شود، این است که هیپنوتیزم را پدیده ای می داند که با یک حالت تمرکز[Attentive با معانی دقیق و مواظبت]  و پذیرندگی [Receptive بامعانی درک کننده، پذیرنده یا پذیرا] همراه است که این حالت به صورت همزمان شامل سه جزء یا ترکیب، با مقادیر و اندازه های متفاوت گسستگی (Dissociation] ، توجه زیاد یا مجذوب شدن [Absorbtion ]و تلقین پذیری" [Suggestibility] می شود و تمام این سه قسمت لازم است در جوار یکدیگر موجود باشند (اشپیگل و گرین لیف، ۱۹۹۲). رهبری قسمت با نهاد هیپنوتیزم روان شناسانه در انجمن هیپنوتیزم روان شناسی امریکا در تلاش به منظور این که در این مباحث بی طرف بمانند، پیشنهاد کرده اند که ما هیپنوتیزم را یک وسیله ی درمانی تعریف کنیم که در طی آن، تغییراتی در احساس "، ادراک، افکار، دریافت های حسی و رفتارهای فرد پدید می آید. به طور معمول یک ساختار، شرایط با حالت هیپنوتیزمی با کاربرد شیوه های القای خلسه ی هیپنوتیزمی تحقق پیدا می کند، ولی احتمال دارد به صورت خودبه خود هم پدید آید. افراد جامعه هیپنوتیزم را به اشکال متفاوتی احساس یا ادراک می کنند، برخی از آن ها آن را به صورت یک شکل تغییر یافته ی اگاهی شرح می دهند در حالی که بقیه آن را به صورت یک حالت وانهاده با توجه تمرکز یافته بیان می دارند. از سوی دیگر، نحوه جوابگویی یا واکنش افراد جامعه در مواجهه با هیپنوتیزم متفاوت است؛ کسانی که هیپنوتیزم پذیر باشند در برابر آن واکنش شدید نشان می دهند، در حالی که بقیه با شدت یا قدرت کمتری به آن جواب می گویند.

کاربردهای درست و اخلاقی هیپنوتیزم

ما با تمام وجود بر این باور هستیم که هیپنوتیزم باید به صورتی اخلاقی و درست مورد استفاده قرار بگیرد. هیچ یک از صاحبان مشاغل پزشکی که به جنبه های اخلاقی و عقلانی کار خود توجه دارند، نباید از هیپنوتیزم برای اهداف نمایشی و سرگرمی بهره ببرند، به ویژه اگر این سوء استفاده ها در رسانه ها با محافل عمومی صورت گرفته باشند. در عین حال ما معتقدیم آموزش به افرادی که خارج از زمینه های حرفه ای هستند. غیراخلاقی است (هیپنوتیزورهای عوام) و نباید افراد غیر حرفه ای روشهای القای خلسه را در مورد دیگران به کار ببرند. اگر کسانی پیش از این که آموزش های نظری و عملی را پشت سر بگذارند، بخواهند به صورت مستقل هیپنوتیزم درمانی را انجام دهند، شایسته و بایسته است که مدتی در مراکزی کار کنند که افرادی کاردان بر کار آنها نظارت می کنند (هاموند و ال کینس، ۱۹۹۴). برای این که فردی بتواند مطابق اصول اخلاقی و انسانی به امر درمان بپردازد، باید خیلی بیشتر از مطالبی که در دوره های آموزشی فرا می گیرد، خود به مطالعه در زمینه ی هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی بپردازد.
در عین حال، کسانی که در رده های شغلی مجاز برای هیپنوتیزم درمانی قرار دارند، نباید با هیپنوتیزم به درمان بیماری هایی بپردازند که از لحاظ حرفه ای، درجه ی تحصیلی، میزان آموزش هیپنوتیزم , کارآموزی و بالاخره پروانه ی کاره مجاز به انجام این کارها نیستید. برای مثال ادر امریکا برای کسانی که مجاز به درمان اختلالات جنسی در کودکان و نوجوانان باشند، صدور پروانه با اجازه نامهای خاص لازم است. کسانی می توانند در این محدوده ها وارد شوند که دوره های آموزشی پیشرفته و دوره های کارآموزی اختصاصی را پشت سر گذاشته و در مسایل و سیاحتی بیشتر و در ورای هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی دانش و اطلاعات لازم و مرتبط را داشته باشند. تنها گذراندن دوره هایی در هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی، هرگز به فرد این قابلیت و صلاحیت را نمی دهد که مانند روان شناس کودکان، روان پزشک کودکان یا کارشناسان مسایل یا بیماری های جنسی به درمان اختلالات جنسی در کودکان بپردازند. همین طور هرگز دندان پزشکی که حتی دوره های هیپنودونتیک را به خوبی گذرانده باشد، مجاز نیست مسایل دندان پزشکی دهان و دندان را به تنهایی و به صورت مستقل انجام دهد. 

منبع : کتاب دکتر کوریدون هاموند

  • علی خانی

ناخودآگاه چیست؟

۲۴
فروردين

در نظریه روانکاوی Sigmund فروید شخصیت، ذهن ناخودآگاه به عنوان مخزن احساسات، افکار، خواسته ها و خاطراتی که خارج از آگاهی آگاهانه است، تعریف می شود.

 

در این درک، بیشتر محتویات ضمیر ناخودآگاه غیر قابل قبول یا ناخوشایند، مانند احساس درد، اضطراب یا درگیری، در نظر گرفته می شود. فروید معتقد بود که ناخودآگاه همچنان به رفتار نفوذ می کند، هرچند مردم از این تأثیرات اساسی بی اطلاع هستند.

 

ناخود آگاه چگونه کار می کند

هنگامی که مفهوم سازی ذهن ناخودآگاه، می تواند مفید باشد برای مقایسه ذهن به یک کوه یخ. همه چیز بالای آب نشان دهنده آگاهی آگاهانه است، در حالی که همه چیز زیر آب نشان دهنده ناخودآگاه است.

 

در نظر بگیرید که چگونه یخ زده نگاه می کند اگر شما می توانید آن را به طور کامل ببینید. فقط بخش کوچکی از کوه یخ واقعا در بالای آب قابل مشاهده است. آنچه شما نمی توانید از سطح ببینید، مقدار زیادی از یخ است که بخش عمده ای از کوه یخ را تشکیل می دهد، عمیق در زیر آب غوطه ور شده است.

 

چیزهایی که آگاهی آگاهانه ما را نشان می دهند، به سادگی "نوک کوه یخ" هستند. بقیه اطلاعاتی که خارج از آگاهی آگاهانه است، زیر سطح قرار دارد. در حالی که این اطلاعات ممکن است به صورت آگاهانه قابل دسترسی نباشد، هنوز بر رفتار فعلی تأثیر می گذارد.

 

تاثیر ناخودآگاه

افکار، باورهای و احساسات ناخودآگاه، به طور بالقوه می تواند باعث ایجاد تعدادی از مشکلات از جمله:

 

خشم

جانبداری

رفتارهای اجباری

تعاملات اجتماعی دشوار است

ناراحتی

مشکلات روابط

 

فروید معتقد بود که بسیاری از احساسات، خواسته ها و احساسات ما سرکوب یا آگاهی از آگاهی هستند، زیرا آنها به سادگی تهدید می شوند. فروید معتقد بود که گاهی اوقات این خواسته ها و خواسته های پنهان خود را از طریق رویاها و لغزش زبان شناخته می شود (به نام "لغزش فروید").

 

فروید همچنین معتقد بود که تمام غرایز های اساسی ما نیز در ذهن ناخودآگاه وجود دارد. به عنوان مثال، غرایز زندگی و مرگ، در ناخودآگاه یافت شد. غرایز زندگی، گاهی اوقات به عنوان غرایز جنسی شناخته می شود، کسانی هستند که مربوط به بقا هستند. غرایز مرگ شامل مواردی مانند افکار پرخاشگری، تروما و خطر است.

 

چنین خواستی از آگاهی خارج می شود، زیرا ذهن های آگاهانه ما اغلب آنها را غیر قابل قبول یا غیر منطقی مشاهده می کنند. فروید پیشنهاد کرد که مردم از تعدادی از مکانیسم های مختلف دفاعی برای جلوگیری از افزایش آگاهی استفاده کنند.

 

استفاده از ناخود آگاه

فروید معتقد بود که آوردن محتویات ناخودآگاه به آگاهی برای کاهش ناراحتی روانی مهم بود. به تازگی، محققان تکنیک های مختلفی را برای کمک به دیدن اینکه چگونه تأثیرات ناخودآگاه می تواند بر رفتارها تاثیر بگذارد، بررسی کرده است. چند راه متفاوت وجود دارد که اطلاعات از ناخودآگاه ممکن است به آگاهی آگاهانه یا توسط محققان مورد مطالعه قرار گیرد.

 

انجمن رایگان

فروید معتقد بود که می تواند احساسات ناخودآگاه را از طریق استفاده از یک تکنیک به نام انجمن رایگان به آگاهی تبدیل کند. او از بیماران خواسته بود تا آرامش بگیرند و بدون توجه به اینکه چقدر بی اهمیت، بی اهمیت و یا شرم آور ممکن است به ذهن برسد، می گویند.

 

فروید معتقد بود که با ردیابی این جریان ها فکر می کرد که می تواند مطالب ذهن ناخودآگاه را کشف کند که خواسته های سرکوب شده و خاطرات دوران کودکی دردناک وجود داشته است.

 

تفسیر رویایی

فروید همچنین پیشنهاد کرد که رویاها مسیر دیگری برای ناخودآگاه بودند. در حالی که اطلاعات از ذهن ناخودآگاه ممکن است گاهی اوقات در رویاها ظاهر شود، او معتقد بود که اغلب در یک فرم مخفی است.

 

به همین ترتیب، از دیدگاه فروید، تفسیر رویایی نیاز به بررسی محتوای حقیقی یک رویا (به نام محتوای آشکار) به منظور کشف معنای پنهان و ناخودآگاه رویای (محتوای پنهان) نیاز دارد.

 

فروید همچنین معتقد بود که رویاها یک شکل از تحقق آرزو بودند. از آنجا که این خواسته های ناخودآگاه نمی تواند در زندگی بیداری بیان شود، او معتقد بود که آنها در رویاها بیان می کنند.

 

 چرا ما رویا می کنیم

سرکوب فلش مداوم

تحقیقات روانشناسی شناختی مدرن نشان داده است که حتی ادراکاتی که ما به طور آگاهانه شرکت نمی کنیم، می تواند تأثیر قدرتمندی بر رفتار داشته باشد. با استفاده از یک تکنیک به نام سرکوب فلش مداوم، محققان قادر به نمایش یک تصویر بدون افرادی هستند که به طور آگاهانه آن را می بینند، زیرا آنها به جای آن توسط یک نمایش بصری دیگر منحرف می شوند

 

تحقیقات نشان داده است که افراد وقتی که آنها با یک تصویر منفی یا کمتر مطلوب "نامرئی" (مانند یک تصویر از یک چهره عصبانی)، نمایش های بصری خاصی را نسبت به منفی نشان می دهند. حتی اگر مردم آگاهی آگاهانه از حتی دیدن این تصاویر منفی ندارند، قرار گرفتن در معرض آنها هنوز بر رفتار و انتخاب آنها تأثیر می گذارد.

 

خطاهای احتمالی

ایده ای از وجود ناخودآگاه بدون اختلاف نظر نشده است. تعدادی از محققان از این مفهوم و اختلاف نظر انتقاد کرده اند که در واقع یک ذهن ناخودآگاه وجود دارد.

 

اخیرا در زمینه روانشناسی شناختی، محققان بر روی توابع خودکار و ضمنی تمرکز کرده اند تا چیزهایی را که قبلا به ناخودآگاه نسبت داده شده اند، توضیح دهند. با توجه به این رویکرد، بسیاری از توابع شناختی وجود دارد که در خارج از آگاهی آگاهانه ما اتفاق می افتد. این تحقیق ممکن است از مفهوم سازی فروید از ذهن ناخودآگاه حمایت نکند، اما شواهدی را ارائه می دهد که چیزهایی که ما از آگاهانه آگاه نیستیم، هنوز بر رفتارهای ما تأثیر می گذارد.

 

یکی از بزرگترین مشکلات کار فروید، فقدان روش علمی علمی در توسعه نظریه های او است. بسیاری از ایده های او بر اساس مطالعات موردی یا مشاهدات یک فرد واحد بود. بر خلاف رویکردهای روانکاوی اولیه به تحقیقات ناخودآگاه و مدرن در زمینه روانشناسی شناختی، تحقیقات علمی و داده های تجربی را که از وجود این فرآیندهای شناختی اتوماتیک پشتیبانی می کند، هدایت می شود.

 

تاریخچه ناخودآگاه

این ایده که نیروهای خارج از آگاهی آگاهانه وجود دارد، هزاران سال است. اصطلاح "ناخودآگاه" برای اولین بار توسط فیلسوف فریدریش شلینگ در اواخر قرن هجدهم ساخته شد و بعدها توسط شاعر ساموئل تیلور کالرج به زبان انگلیسی ترجمه شد.

 

در حوزه روانشناسی، مفهوم تأثیرات ناخودآگاه توسط متفکران مورد توجه قرار گرفت

  • علی خانی